چهارشنبه بود
که استاد ﺳﺮ ﮐﻼﺱ
ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻧﺶ ﮔﻔﺖ :
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ
ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﺷﻔﺎﻫﯽ!
ﻫﻤﺎﻥ لحظه ﮔﻔﺖ :
ﺍﺻﻼ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﻭ
ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﮐﺘﺒﯽ! ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ
ﮐﺮﺩﻧﺪ اما استاد ﮔﻔﺖ :
همین ﮐﻪ ﻫﺴﺖ!!
ﻫﺮ ﮐﺲ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﯿﺎﺩ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﺑﺎﯾﺴﺘﻪ!
ﺍﺯ ۵۰ ﻧﻔﺮ
فقط ۳ﻧﻔﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ
ﻭ استاد ﺍﺯ ﺑﻘﯿﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺖ!
ﺑﻌﺪ از امتحان رو ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺷﻤﺎ 10 ﻧﻤﺮﻩ ﮐﻢ ﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﻫﻤﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ...
استاد ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ:
ﻧﻤﺮﻩ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﯾﻦ 3 ﻧﻔﺮ ﻫﻢ 20 ﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﺷﺪﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ
ﮐﺮﺩﻧﺪ که چرا ...
استاد ﮔﻔﺖ:
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭ ﻇﻠﻢ ﺭﻓﺘﯿﺪ ...
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭﺱ ﻇﻠﻢ ﺳﺘﯿﺰﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ.
یاد بگیرید هیچ وقت زیر بار حرف زور نروید.
آن استاد کسی جز دکتر_حسابی نبود ...!
زنی صالحه در زمان حضرت عیسی علیه السلام
در زمان عیسی بن مریم علیه السلام ، زنی بود صالحه عابده. چون وقت نماز می شد، هر کاری که داشت می گذاشت و به نماز و طاعت مشغول می شد روزی نان می پخت، مؤذن بانگ کرد، نان پختن را رها کرد و به نماز مشغول گشت. چون در نماز ایستاد، شیطان در وی وسوسه کرد: تا تو از نماز فارغ شوی همه نان ها خواهد سوخت. زن به دل جواب داد:
اگر همه نان بسوزد بهتر که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد. دیگر بار شیطان وسوسه کرد که: پسرت در تنور افتاد و سوخت. زن در دل جواب داد: اگر خدای تعالی قضا کرده است که من نماز کنم و پسرِ مرا به آتش بسوزاند، من به قضای خدای تعالی راضی گشتم و از نماز دست برندارم، که اللّه تعالی فرزندم را نگاه دارد از آتش.
شوهرِ زن از درِ خانه درآمد، زن را دید در نماز، نان را در تنور به جای خویش دید نسوخته و فرزند را دید در آتش بازی می کند و یک تار موی از او کم نشده و آتش به قدرت خدای عزّوجلّ بر وی بوستان گشته. چون زن از نماز فارغ گشت، شوهر دست او را گرفت و نزدیک تنور آورد و در تنور نگریست. فرزند را دید سلامت و نان به سلامت، هیچ بریان نشده، تعجّب کرد و شکر باری تعالی کرد و زن سجده شکر به جا آورد خدای عزّوجل را. شوهر فرزند را برداشت و به نزدیک عیسی علیه السلام برد و حال قصه با وی بگفت: عیسی علیه السلام گفت: برو از این زن بپرس تا چه معاملت کرده است و چه سرّ دارد از خدای؟
چنانچه این کرامت برای مردان بود، او را وحی می آمد و جبرئیل برای وی وحی می آورد. شوهر پیش زن آمد و از معالمت وی پرسید. زن جواب داد: کار آخرت پیش گرفتم و کار دنیا را بازپس داشتم. و دیگر تا من عاقلم هرگز بی طهارت ننشستم، الا در حال زنان. و دیگر اگر هزار کار در دست داشتم، چون بانگ نماز بشنیدم همه کارها به جای رها کردم و به نماز مشغول گشتم. و دیگر هر که با ما جفا کرد و دشنام داد، کین و عداوت وی در دل نداشتم و او را جواب ندادم و کار خویش با خدای خویش افکندم و به قضای خدای تعالی راضی شدم و فرمان خدای را تعظیم داشتم و بر خلق وی رحمت کردم وسائل را هرگز باز نگردانیدم، اگر اندک و اگر بسیار بودی بدادمی. و دیگر نماز شب و نماز چاشت رها نکردمی، عیسی علیه السلام گفت: اگر این زن، مرد بودی پیامبر گشتی.
گفتم: در دلم امید نیست ؟
گفت: هرگز از رحمتم نا امید نباش (زمر آیه ۵۳)
گفتم: احساس تنهایی میکنم ؟
گفت: از رگ گردن به تو نزدیک ترم (قاف آیه ۱۶)
گفتم: انگار مرا از یاد برده ای ؟
گفت: مرا یاد کن (بقره آیه ۱۵۲)
گفتم: در دلم شادی نیست ؟
گفت: باید به فضل رحمتم شادمان گردی (یونس آیه ۵۸)
گفتم: تا کی باید صبر کنم ؟
گفت: همانا یاریم نزدیک است (بقره آیه ۲۱۴)
و …
چه کسی از او راستگوتر …
دو نکته درباره یک خرابکاری سایبری*
درباره حمله سایبری به سامانه هوشمند سوخت و توقف فعالیت چند ساعته آن، چند نکته گفتنی است.
*1 نکته اول، اهمیت روز افزون - و واجب تر از نان شب- شبکه ملی امن و باثبات "اطلاعات و ارتباطات" است.*
هر قدر میزان وابستگی به شبکههای عاریتی بیگانه را کاهش دهیم، امنیت اطلاعاتی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ما بیشتر خواهد شد.
حمله و خرابکاری سایبری با اهداف گوناگون، به یک رویه در حال گسترش در دنیا تبدیل شده و حتی آمریکا و برخی دولتهای اروپایی و رژیم صهیونیستی که خود بزرگ ترین راهزنان و مهاجمان سایبری در دنیا محسوب می شوند، از حملات سنگین متقابل و خسارت های حاصل از آن در امان نماندهاند.
در عین حال جنگهای سایبری، همه کشورهای آیندهنگر و هوشیار را بر آن داشته که تا میتوانند از میزان وابستگی به شبکههای ارتباطی و اطلاعاتی عاریتی بکاهند.
2 نکته دوم، درباره هدف حمله است.
برخی تحلیل کردهاند که این خرابکاری همزمان با دومین سالگرد شوک بنزینی سال 98 و شبیخون امنیتی دشمن با همین بهانه، درصدد احیای همان خاطره و همان حوادث تلخ است.
در عین حال، هدف دیگری را هم میشود احتمال داد و آن سنگاندازی در مقابل اهتمام دولت جدید برای انجام برخی اصلاحات ضروری اقتصادی است. مشکلاتی مانند مدیریت غیرهوشمند منابع ارزی یا همان ارز 4200 تومانی که سه سال است به طور ثابت اجرا میشود و به اعتبار نابسامانی، موجب هدر رفت چند صدهزار میلیارد تومان شده، بیآنکه تاثیر روشنی در مهار قیمتها بگذارد.
طبعا انجام اصلاحات ضروری مانند اصلاح ساختار بودجه، کاهش روند دور ریز منابع عمومی، ساماندهی قیمت و نظام واگذاری ارز، اصلاح نظامهای بانکی و مالیاتی و یارانهای و نظایر آن، نیازمند کار کارشناسی دقیق، اتخاذ تدابیر کارآمد و پیش بینی ساز و کار های جایگزین است.
اما ضمنا ثبات سیاسی و آرامش روانی جامعه، پیش درآمد این ضرورت است. به نظر میرسد هدف برخی شایعهسازیهای انبوه -سازمان یافته و دروغ- درباره قیمت بنزین و حذف ناگهانی ارز دولتی و... نهایتا خرابکاری سایبری و ایجاد زحمت برای مردم، سنگاندازی در برابر روند اهتمام به اصلاحات درست است.
"اصلاحات هوشمند اقتصادی"، اگر قرار باشد درست برنامه ریزی و بدون مزاحمتها پیش برود، در یک روند سه چهار ساله میتواند نسخه مرگ تحریمها را بپیچد و کشوری را که تا همین چند سال قبل، هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا بوده، به جایگاه برتر و با ثبات تر برساند.
محمد ایمانی
#روشنگری
او به عنوان مهندس ارشد در وزارت نفت مشغول به کار بود، اما حاضر نبود تروریسم در سرزمینش ویرانی کند، به همین دلیل به بسیج مردمی مقدس (حشد الشعبی)پیوست و در تمامی عملیات های نظامی علیه سازمان تروریستی «داعش» شرکت کرد و با دلاوری های خود اسم خود را ثبت نام کرد. صفحات تاریخی پر از پیروزی ها و مقام های پرافتخار در کارنامه این شهید قهرمان شهید وسام ابوجعفر است.
شهید علیاوی سمت فرماندهی هنگ العماره در حشد الشعبی را بر عهده داشت و در تمامی عملیات ها علیه گروه وهابی «داعش» شرکت داشت و علاوه بر آن در آزادسازی کرمه، آمرلی نیز نقش برجسته ای داشت. به عنوان مسئول محور غرب در نبردهای آزادسازی نینوا و مسئول یکی از محورهای اصلی در نبردهای آزادسازی بود».
تا اینکه ایشان با وضعیت سوزناکی نه در نبرد بلکه در شهر خود العماره به دست شورشیان سال ٩٨ بصورت ناگواری به شهادت رسید.
عصر روز شورش بعضی از اعضای وابسته به جریان صدر که به او کینه می ورزیدند به مکتب او حمله کردة و او را مجروح کردند و در حالی که برادرش او را در انبولانس گذاشته بود به امبولانس حمله کردة و او را تکه تکه کردند و برادرش را نیز به شهادت رساندند
(این است اعمال شیعه صفتان )