#پاسخ_شبهه #مشورت
#امام_علی_علیه_السلام #خلفا
پاسخ حلی:(قسمت دوم)
بر اساس داستان «حضرت یوسف» ثابت نمودیم، صرف مشورت دادن به فردی دلالت بر پذیرفتن عقیده او نمی کند. بلکه شخصی همانند «حضرت یوسف» میتواند عقیده طرف مقابل را قبول نداشته و آن را بر حق نداند، ولی در حین حال به او مشورت دهد.
لذا اگر «حضرت یوسف» به پادشاه کافر مشورت داده نه به این خاطر بوده است که او را قبول داشته، بلکه به دلیل یکسری از مصلحت های دینی (همانند ترویج دین الهی) و عقلایی (همانند حفظ جان مردم) اقدام به چنین عملی نمودند.
«ابن تیمیه» در این رابطه می نویسد:
«همنشین شدن و نشست و برخاست کردن با شخص فاجر حرام میباشد. ولی در دو صورت این حکم حرمت برداشته می شود. یکی آنجاست که شخص مومن را مورد اجبار و اکراه قرار دهند تا با فاجری همنشینی کند و دیگر اینکه مقارنت و همنشینی با شخص فاجر موجب کمک به دین خدا شود و دارای مصلحت بیشتری باشد نسبت به زمانی که با او همنشینی نمی کند».
(مجموعة الفتاوی، ج۱۵، ص۱۸۹)
با توجه به مطالب گفته شده باید بگوییم:
اگر حضرت علی علیه السلام در برخی از امور به خلفا مشورت داده است، بدین خاطر نبوده که آنان را بر حق و یا خلافت آنان را مشروع میدانست؛ بلکه امیرالمومنین علیه السلام به عنوان «امام» برای حفظ اسلام و مصالح عمومی جامعه اقدام به چنین عملی نمودند.
در نامه «۶۲ نهجالبلاغه» بعد از آنکه حضرت علی علیه السلام به غصب خلافت بعد از پیامبر توسط خلفا اشاره نمودند، می فرمایند:
«... تا اینکه با چشم خود دیدم گروهى از اسلام بازگشته و مىخواهند دین محمّد صلى الله علیه و آله و سلم را نابود سازند. (در اینجا بود) که ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یارى نکنم باید شاهد نابودى و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن براى من از رها ساختن خلافت و حکومت بر شما بزرگتر بود...»
ادامه دارد...
[مشکات هدایت]