از دست فرشته میچکد آب حیات
شیرینی و قند و شربت و نقل و نبات
گل کرده به عرش و فرش نور و برکات
باز است به سوی آسمان راه نجات
بر قامت صادق و محمد صلوات
عید آمد و عشق مست و رقصان آمد
در گوش جهان صدای جانان آمد
از عرش به فرش نور ایمان آمد
بلبل ز قدوم او غزلخوان آمد
بر قامت صادق و محمد صلوات
در عرش فرشتگان به جنت مهمان
بر روی زمین عطر گل است و ریحان
عالم همه نور و جلوات رحمان
پر گشته جهان ز نغمهای خوشالحان
بر قامت صادق و محمد صلوات
گُل کرده جوانه از دلِ خشک زمین
لبخند نشسته بر لبِ اهلِ یقین
شادی زده حلقه بر درِ عرش برین
از راه رسیده وارثِ مکتب و دین
بر قامت صادق و محمد صلوات
این عطر محمدی است یا بوی بهشت
انگار رها شدهاست گیسوی بهشت
شد منزل آمنه چنان کوی بهشت
آن ذکر که میکشانَدم سوی بهشت:
بر قامت صادق و محمد صلوات
امشب شده مکه غرق در شور و شعف
دستان نسیم میزند یکسره دف
دل گشته کبوتر و شده مکه هدف
لبریز سرور گشته ایوان نجف
بر قامت صادق و محمد صلوات
خورشید ز نور چشم او نور گرفت
مه با نگهش به شامگه سور گرفت
عطر از نفسش همیشه دستور گرفت
عالم به وجود فاخرش شور گرفت
بر قامت صادق و محمد صلوات
تا نور رخش بر این جهان تابیده
جهل و ستم از نسل بشر برچیده
کسریٰ ز قدوم او به خود لرزیده
حق رحمت خود را به همه پاشیده
بر قامت صادق و محمد صلوات
با آمدنش لطف و صفا معنا شد
نوری ز قدومش به جهان افشا شد
در مکتب جعفری شعف برپا شد
آن تحفه که سرمایه و گنج ما شد
بر قامت صادق و محمد صلوات
عالم شد از انوار محمد پر نور
هم نور ششم به شهر دین شد مشهور
دیوان ستم به رنج و غم شد مقهور
در هر دو جهان صدا کند با صد شور
بر قامت صادق و محمد صلوات
مدیون شدهام به احمد ایمانم را
باید بدهم به راه او جانم را
این طایفه رزق داده دستانم را
ذکر خوششان گرفته الحانم را
بر قامت صادق و محمد صلوات
بداهه سرایان:
مهدی پیرهادی، زهرا آراستهنیا
مینا گودرزی، فریبا رئیسی
محمدعلی کمالیمقدم
محمدباقر منصورسمائی، محمدرضا هادیزاده
ابراهیم صفایی، رضا حسینپور
مرضیه نجفی، محمدرضا حسینپور
امین بهاریزاده، زهرا محبی
طاهره ابراهیمنژاد
وطنز | بهترین شعرهای طنز