هیچ حاکمیتی مردم خود را سیر نمیخواهد چرا اینکه ملت سیر جفتک خواهد انداخت ضرب المثل که میگوید باید عوام هشتش گره نهش باشد وحتما در دیگر ملل همسنگ این صرب المثل وجود دارد در جهان فعلی از ازل که دولت ها شکل گرفت سه دسته جماعت وجود داشت ودارد حاکمین که به وصع موجود راضی هستند مخالفین. ومردم حاکمین قواتینی وصع میکنند که مخالفین ومردم را در کنترل داشته باشند وخود از قانون مستثنی چرا اینکه هیچ تیغی دسته اش را نمیبرد همه اندیشمندان از سه عنصر زر زور وتزویر برای کسب کرسی حاکمیتی بهره میبرد الا عوام که اکثر جمعییت در هر سرزمینی را شامل میشود زر همون قدرت اقتصادی است که شامل ثروت های زیر زمینی وزمینی عاید اندیشمندانی میشود که قدرت را در دست گرفتند ودیگر ابزار قدرت عوایدی هست که از جیب مردمان هرسرزمینی را شامل میشود در این نوع حاکمیت ها شایسته سالاری افسانه ای بیش نیست ومردمی که در این حاکمیت ها زندگی میکنند همیشه یک سوم جمعییت نافرمانی مدنی نسبت به حاکمین کشور خود دارند یعنی هیچگونه تابع دستورات وتوصیه های حاکمان خود نیستند
وابستگان ودوستان وهمفکران حاکمیت ها هیچ قانونی را بر نمی تابند وحد اکثر بهره برداری را از زر وزور وتزویر می کنند
حاکمیت در زمان خطر سرزمینی از سوی خارج از سرزمین با حداکثر استفاده از تزویر وحداقل استفاده از زر را برای سوار کاری بر عموم ملت ها استفاده میکنند ودر نهایت عدالت ویا توسعه تا جای برای حاکمیتها معنا دارد که به قدرت انان قوام بخشد
[یونس زاده]