«شرح و تحلیل خطبه امام حسین(ع) در منا» قسمت یازدهم: پایان به اختلافاتِ پایانناپذیر! – استاد سروش محلاتی
در دهه اول ماه محرم الحرام و ایام سوگواری اباعبدالله الحسین(ع) قرار داریم. این ایام بهترین فرصت است تا شیعیان اباعبدالله الحسین(ع) با مکتب و سلوک آن حضرت بهتر و بیشتر آشنا شوند. یکی از متقنترین و بهترین راه برای این شناخت و آگاهی، مطالعه ی بیانات نورانی خود حضرت است. براین اساس شفقنا در مباحثی کوتاه که در ایام عزاداری حسینی (ع) ارائه خواهد شد، با همراهی آیت الله محمد سروش محلاتی یکی از خطبه های مهم امام حسین(ع) را مورد بحث و بررسی قرار میدهد.
به گزارش شفقنا، در قسمت یازدهم تحلیل و بررسی خطبه منا امام حسین(ع) توسط آیت الله محمد سروش محلاتی آمده است:
پایان به اختلافاتِ پایانناپذیر!
خطبهی اباعبدالله الحسین(ع) با سه محور دربارهی حاکمان جائر، عالمان ناشایسته و مردم محروم و مظلوم بهپایان رسید. امام حسین(ع) این خطبه را در جهت تبیین وضع جامعهی اسلامی و تحلیل علل و عوامل انحطاط جامعه بیان فرمودند. در پایان این خطبه، حضرت در چند جملهی کوتاه به موضوع دیگری میپردازند و آن مسألهی امامت و اختلافی است که بین حضرت و دستگاه حاکمه وجود دارد و اهدافی که امام(ع) در مبارزات اجتماعی و سیاسی خود دنبال میکنند. در قسمتهای گذشته، آن فصول دهگانه (در سه محوری که اشاره شد) مورد بحث قرار گرفت و ان شاء الله، در دو قسمت پایانی، بخش مربوط به حق امامت مورد بحث قرار میگیرد.
حاکم و قاضی خداست!
مطلب اولی که اباعبدالله (ع) در اینجا مطرح فرمودند، این است که اختلافی بین ما و دستگاه حاکمه در موضوع امامت وجود دارد. رسیدگی به این اختلاف و نزاع، در عالم آخرت اتفاق میافتد و خداوند دراینباره حکم خواهد فرمود: «فَاللَّهُ الْحَاکِمُ فِیمَا فِیهِ تَنَازَعْنَا وَ الْقَاضِی بِحُکْمِهِ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَنَا» خداوند است که در آنچه ما تنازع و اختلاف داریم، حاکم است و حکم الهی فصلالخطاب این نزاع است.
تفریع این جمله حضرت بر جملات قبل
این جمله که با فاء تفریع شروع است؛ «فَاللَّهُ الْحَاکِمُ فِیمَا فِیهِ تَنَازَعْنَا»، با جملات قبل و مباحث گذشته ارتباط تفریعی دارد. مباحث گذشته اشاره به وضع جامعه، علماء سوء و حاکمان جور داشت و در اینجا امام(ع) به سراغ حق خود و نزاع خود با آنها میرود. حضرت از مباحث گذشته یک نتیجهگیری میفرمایند. برایناساس؛ این سؤال پیدا میشود که بین آن مباحث و این جمله (که خداوند در اختلاف و نزاع بین ما حکم خواهد کرد) چگونه ارتباط تفریعی وجود دارد؟ این نسبت و ارتباط را با دو احتمال میتوان تبیین کرد:
احتمال اول این است که حضرت میفرمایند ما در مطالب قبل، اختلاف خودمان با دستگاه حاکمه را توضیح دادیم، کوتاهی علماء را بیان کردیم، از آنها گلایه داشتیم و با آنها بهشدت اختلاف داریم. این اختلاف هست و هست تا اینکه خداوند در عالم قیامت دربارهی آن داوری کند و آنجا فصل خصومت صورت بگیرد. طبق این احتمال، این جمله، تفریع نسبت به جملات گذشته است که متضمن یک اختلاف و اعتراض بود و حضرت اعتراض خود را بیان میکنند و حکم در این اعتراض را هم به خداوند واگذار میکنند.
احتمال دوم این است که حضرت
ادامه داردشفقنا
جریمه یک میلیونی در انتظار خودروهای غیربومی در مسیرهای خروجی شمال
سرپرست پلیس راه مازندران با اشاره به پیشبینی افزایش حجم ترافیک در محورهای شمال، گفت: درصورتیکه خودروهای غیربومی در مناطق مختلف استان مشاهده شوند از سوی ماموران پلیسراه و دوربینهای نظارتی یک میلیون تومان جریمه میشوند.
هادی عبادی امروز درباره وضعیت تردد در محورهای شمال در گفتوگو با فارس، اظهار کرد: در حال حاضر شاهد تردد عادی و روان خودروها در محورهای شمال هستیم ولی از بعدازظهر باتوجه به ورودیها و همچنین تردد به سمت ییلاقها وضعیت ترافیک پرحجم خواهد شد
بانوان واقعه کربلا؛ سخنان و اقدامات جمعی از زنان پس از قیام
تاریخ کربلا یک تاریخ و حادثه مذکّر ـ مؤنّث است؛ حادثه اى است که مرد و زن هر دو در آن نقش دارند؛ ولى مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش.
بعد از به پایان رسیدن جنگ، زنان در عرصه عمل، نسبت به فاجعه ای که از سوی دستگاه غاصب یزید بر امام حسین(ع) و یارانش وارد شده بود را به شدت محکوم نمودند و جالب اینکه اکثر این زنان، کسانی بودند که شوهرانشان در سپاه کوفه، بر علیه امام به مبارزه پرداخته بودند.
زنی از قبیله بنی بکر
بعد از ظهر عاشورا، زنی از قبیله بنی بکر که همسرش در لشکر عمر بن سعد بود، از وضعیت اسراء متأثر شده، شمشیر به دست می گیرد و به سوی سپاه کوفه هجوم می برد و به قوم خود می گوید: «ای آل بکر! دختران رسول خدا را غارت کنند، در حالی که جز خدا پناهگاهی ندارند؛ برای خون های رسول خدا(صلی الله علیه وآله) قیام کنید.» همسرش او را از آن کار منع کرد و به اردوگاه باز گرداند.
زنان بنی اسد
پس از پایان جنگ، بدن های مطهر شهدا بر روی زمین تفتیده کربلا مانده بود، و هیچ کسی جرأت نداشت که برای دفن و کفن اجساد قدم بردارد؛ چرا که طبق دستور عمر سعد، مأموری بر بدن ها گمارده شده بود. در این وضعیت، زنان قبیله بنی اسد که در نخلستان های نزدیک کربلا بودند، با بیل و وسایل دیگر، به سوی میدان هجوم بردند. مردان آن ها با دیدن حرکت شجاعانه زنان، به کمک آمدند و به کفن و دفن شهیدان پرداختند.
ام عبدالله
او همسر «مالک بن نسیر» بود. شوهر او در روز عاشورا با شمشیر بر سر مبارک امام ضربتی زد و عرقچینی که بر سر امام بود، پاره شد و امام مجروح گردید. پس از جنگ، او عرقچین را به خانه آورد و به همسرش داد تا آن را بشوید. اما ام عبدالله گفت: «به غارت رفته پسر دختر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) را به خانه آورده ای؟ آن را از پیش من ببر. ۹»و این زن، بدین گونه اعتراض خویش را به عمل قبیح کوفیان و همسرش اعلام داشت
ادامه دارد شفقنا
تحلیل و بررسی نامه های امام حسین(ع)» قسمت دهم: آخرین نامه حضرت که خبر از وضعیت نامساعد و حادثه تلخ می داد/ ما راهی قیامت هستیم! – استاد سیدضیاء مرتضوی
در دهه اول ماه محرم الحرام و ایام سوگواری اباعبدالله الحسین(ع) قرار داریم. این ایام بهترین فرصت است تا شیعیان اباعبدالله الحسین(ع) با مکتب و سلوک آن حضرت بهتر و بیشتر آشنا شوند. یکی از متقنترین و بهترین راه برای این شناخت و آگاهی، مطالعه ی بیانات نورانی خود حضرت است. براین اساس شفقنا در مباحثی کوتاه که در ایام عزاداری حسینی (ع) ارائه خواهد شد، با همراهی استاد سیدضیاء مرتضوی به بررسی مضمون و محتوای ۸ نامه و بیان نورانی امام حسین(ع) می پردازد.
به گزارش شفقنا، آیت الله سیدضیاء مرتضوی در بررسی هفتمین و هشتمین یا آخرین نامه امام حسین(ع) طبق اسناد و ترتیب تاریخی، بیان کردند:
هفتمین نامه از منظر تاریخی نامه دومی است که امام حسین(ع) به مردم کوفه نوشتند. امام حسین(ع) پس از اینکه از مکه خارج شدند و از منطقه تنعیم گذر کردند، در مکانی به نام صفاح با هَمّام بن غالب معروف به فَرَزْدَق شاعر که از کوفه می آمد، برخورد کردند و گفت وگویی با یکدیگر داشتند. فَرَزْدَق برخی از سوالات شرعی مربوط به مناسک حج و غیره را از حضرت پرسید و پاسخ گرفت و امام هم در این گفت وگو مشخصاً درباره وضع مردم کوفه، سوال کردند. پرسش درباره وضعیت مردم کوفه رویه حضرت در طول این سفر بود و گویا اولین مورد، برخورد با فَرَزْدَق بود و امام می خواست از طریق او از وضع کوفه آگاه شود. امام حسین(ع) از فَرَزْدَق پرسید: درباره مردمی که از آنجا میایی برای ما توضیح دهید؟
فرزدق با این تعبیر که از فرد آگاهی سوال کردی؛ از این پرسش امام استقبال کرد. فرزدق جمله ای را گفت که در طول این سفر، مشابه آن و با این مضمون از سوی افرادی که از کوفه می آمدند و در مسیر با حضرت مواجه می شدند، به امام گفته شد. فرزدق شاعر در پاسخ به امام گفت: «قلوب الناس معک و سیوفهم مع بنی امیه؛ دلهای مردم با تو است، اما شمشیرشان همراه بنی امیه است.» بدین معنا که ولو کوفیان، شما را در دل دوست دارند، اما عملشان مطابق آنچه در دل آنهاست، نیست. معنای این جمله آن است که توده مردم که شما را دعوت کردند و تأکید دارند که به کوفه بروید، در دل به شما علاقه دارند، اما پایبند به الزامات این محبت، علاقه و دوستی نیستند و در عمل در صف بنی امیه خواهند بود.
ادامه دارد شفقنا
نگاهی کوتاه به زندگی استادسید جوادطالقانی
استاد آیت اله سیدجواد میراحمدی رحمه الله معروف به طالقانی، متولد۱۳۱۴شاگردحضرات آیات امام خمینی، سیدمحمدرضاگلپایگانی، شیخ محمد علی اراکی، سلطانی، مشگینی.
ایشان پدرشهید بودند و فرزندطلبه ایشان بنام عبدالله میراحمدی طالقانی درسن ۱۹سالگی درجبهه های جنگ تحمیلی بشهادت رسید.
استادطالقانی ازشاگردان برجسته استادآیت الله العظمی سیدشهاب الدین المرعشی نجفی می باشدو بخاطراینکه استاد مرعشی مریضی چشم داشتند استادطالقانی دردرس مسجدبالاسرحرم حضرت معصومه سلام علیها روایات درس راقرائت می کردند.
استاد طالقانی فقیهی صاحب نظر بودو ادیب معروف حوزه علمیه قم در ادبیات عرب و وکتابهای ادبی که شاگردان وبرخی ازنوشته ونوارهایِ ضبط شده زیاد ایشان شاهدبراین موضوع است.
استادخوش بیان و برجسته سطوح عالیه حوزه علیه قم و درزمانهایی استاددرس خارج اماگمنام بدورازشهرت حیات وزندگی علمی خودراسپری کرد به اندازه ای که در بین سالهای ۱۳۶۰تا۱۳۷۰که برای اطلاع رسانی درسهامعمول بود اطلاعیه وپوسترمی زدند منتهی اقای طالقانی ازاین کارخودداری می کردندو می فرمودنداطلاعیه وپوسترنزن.
استادی متواضع ومتخلق به اخلاق اسلامی خوش برخورد بدورازتکبر که این صفات شایسته اوباعث گرایش شاگردان بسوی ایشان گردیده بود.
درکناردرس وبحت به اقامه جماعت وارشادمردم درقم وطالقان اشتغال داشت.
زهدو دوری اوازتجملات زندگی به اندازه ای که دراین اواخربه سختی زندگی می کردند.
ازاستادایت اله سیدجوادطالقانی کتاب ادبی بنام قواعد الصرف حدود سی سال قبل بوسیله یکی ازشاگردانش مرحوم حجت السلام والمسلمین عادل علوی بچاب رسید که متاسفانه آقای عادل علوی هم چندروز پیش براثر مریضی کرونا رحلت کردند وبحمداله دروس زیادی در ادبیات از استادطالقانی ضبط شده و بجای مانده که برای طلاب علوم دینی ارزشمند است./ شفقنا