بداههی شاعران راهراه تقدیم به حضرت باب الحوائج
علی اصغر علیه السلام
ماه و ستاره را داد، ماند آخرین عطایش
خورشید جلوهگر شد از مشرق عبایش
این چیست برده بالا، قرآن گرفته دستش
یا آمده به میدان، او با تمام هستش
این سو تمام حق و آن سو تمام باطل
جنگی مباهلاتیست، اصغر مثال کامل
هرچند اکبرش رفت، اصغر هنوز مانده
تا انتهای نذرش نیمی ز روز مانده
بابا به سوی میدان عمه در اضطراب است
در بین «ان یکاد»ش لالایی رباب است
افتاد چشم شوری، بر نازکِ گلویش
ای وای اگر بیاید! تیر سه شعبه سویش...
طفل رضیع را تا بر روی دست بگرفت
آن سو سهشعبهاش را، ملعون به شست بگرفت
وقت نشانهگیری، شد غرق شک و تردید
مابین حنجر ماه، با جسم پاک خورشید
ای کاش لرزه افتد در لحظهی نشانش
یا بشکند دو دستش، یا بشکند کمانش
تا ماه رفته بالا از مشرقین دوشش
شق القمر نمودند از گوش تا به گوشش
تیری که زد حرامی از ابرها گذشته
گر چه یکی زد اما گویا سه تا گذشته
از روی شاخه، گل را آن نا نجیب چیده
از دور، حنجرش را، آخر چگونه دیده؟
شد حلق کوچکش با تیر سه شعبه پاره
ترسید لشکری از سرباز شیرخواره؟!
خونش به آسمان رفت با دستهای بابا
عرش خدا تکان خورد با نالههای زهرا
چیزی نگویم امشب، مقتل نخوانده دریاب
یک روضه و سه واژه، اصغر، سهشعبه، ارباب...
گامی به سوی خیمه، گامی به سوی میدان
در اضطرار افتاد، امّید جن و انسان
بر لب مدام دارد، «والعصر» و «ناس» و «توحید»
خوابیده کودک اما در دشت، ضجه پیچید
جسم نحیف و پاکش بر روی دست جا ماند
مادر برای طفلش از دور روضه میخواند
آوردهام علی را سیراب و سربلند است
آهستهتر بگیرش این سر به موی بند است
افکند آب، آن شب، آتش به جان مادر
حالا که شیر دارد، افسوس نیست اصغر
شد خون حنجرش بر شمشیر کفر پیروز
تاریخ نوحه سرداد با این غم جگرسوز
باب الحوائج ماست، کافیست یک اشاره
در دست کوچک او، دنیاست گاهواره
یا رب به حق اصغر این طفل شیر خواره
یک اربعین حرم را روزی نما دوباره
بداهه سرایان:
ناهید رفیعی، زهرا فرقانی
مهدی امام رضایی، فهیمه انوری
محمد صفایی، سوده سلامت
محمدرضا هادی زاده، رضا حسینپور
محمد عظامی، فرشته پناهی
مهنا صادقی، محمدباقر منصور سمائی
مرضیه نجفی، محمدعلی جعفری
مرضیه قاسمعلی ،بانو محسنپور
ابراهیم صفایی، فریبا رئیسی
مهدی حمامی، محمدعلی کمالی مقدم
طاهره ابراهیم نژاد
وطنز | بهترین شعرهای طنز