زیبا شناسی حسینی (۴): هیئت زیبای ادب در در مردان نسبت به امام حسین(ع) و در بانوان کربلا نسبت به حضرت زینب (س)
علامه طباطبایی درباره این ادب مینویسد:
از مصداق های ادب پیامبران در معاشرت و رفتارشان با مردم این بوده است که به طور مساوی نسبت به اقویا و ضعفا احترام میگذاشتند و در حرمت نهادن نسبت به اهل علم و پرهیزکاران مبالغه میکردند؛ چراکه اساس کار این بزرگواران بر عبودیت و تربیت نفوس انسانها بوده است. به همین دلیل، تفاوتی بین توانگر و فقیر و کوچک و بزرگ و زن و مرد و بنده و آزاد و حاکم و توده مردم و سلطان و رعیت نمینهادند. اینجاست که در منطق پیامبران، همه امتیازاتِ برآمده از موقعیت ظاهری، و هم چنین امور اختصاصیای که اقویا و زورمندان، پیرو مزایای اجتماعی برای خود، قائل بودند، لغو و بی اعتبار میشود.
ویژگی زیبای «ادب» در واقعه کربلا چنان جایگاهی دارد که می توان گفت که هر چه در کربلا رخ داد، رعایت ادب است. ادب
ادب هیئت زیبا و پسندیدهای است که طبع و سلیقه چنین حکم میکند که هر عمل مشروعی بر اساس آن انجام گیرد؛ چه آن عمل دینی باشد مانند دعا و همانند آن، و چه آن عمل، معقول باشد، مانند دیدار دوستان.
ادب عبارت است از ظرافت عمل، و معلوم است که عمل وقتی ظریف و زیبا جلوه میکند که مشروع باشد، پس در ظلم و دروغ و خیانت و کارهای شنیع و قبیح، ادب معنا ندارد.
در واقع، زیبایی و حُسن، از مقوّماتِ معنای ادب است… و ادب الهی که خدای سبحان، پیامبران و فرستادگانش را به آن مؤدب نموده است،
آنان در برابر بزرگی خداوند متعال که در تسلیم و رضا و در بندگی تجلی پیدا کرد؛ ادب یاران در برابر ولیّ الهی، سید الشهدا۷ که فرمانبرداری محض از ایشان بود؛ ادب یاران که به صورت حسن معاشرت، لحن ملایم، و ارتباط دوستانه و صمیمانه بروز کرد. همچنین ادب بانوانی چون همسر زهیر بن قین، مادر وهب در برابر امام حسین(ع)، ادب ام البنین نسبت به حضرت زینب۳، که در جریان استقبال اهل مدینه از قافله کربلا، هرگز از بی بی سراغ فرزندان خویش را نگرفت.
مصداق دیگری از «ادب» را در ابوالفضل العباس(ع) می بینیم. چنان که مشهور است، ایشان هیچ گاه سیدالشهدا۷ را برادر صدا نکرد، مگر هنگامی که از اسب به زمین افتاد و به حضرت استغاثه و او را برادر خطاب کرد. نمونه دیگر «ادب»، ادب جناب حُرّ است. هنگامی که قافله حسین(ع) به منطقه «ذوحسم» رسید، با سپاه حر بن یزید روبه رو شد. در آنجا امام و حرّ گفت وگو کردند. هنگام اذان شد. حضرت به حر فرمود: اگر می خواهی، تو با یاران خود نماز بخوان، من نیز با یاران خود نماز می گزارم. حرّ ادب را رعایت و عرض کرد: همه ما پشت سر شما نماز می گزاریم و به احترام حضرت، نماز را پشت سر فرزند پیامبر(ص) اقامه کرد
و چه بسا همین ادب حر در برابر امام بود که او را به ملکوت شهادت رهنمون ساخت و عاقبتش را ختم به خیر و حسین(ع) را راضی و خشنود کرد.شفقنا