بداههی آیینی شاعران راهراه تقدیم به حضرت عبدالله بن حسن
علیه السلام
آغوش تو، معراج من و قبلهی دنیاست
ای اهل زمین! راه نجات همه اینجاست
از آه تو بر عرش خدا زلزله افتاد
بر سینهی تو پایهای از عرش معلیٰست
شهبیت غزلهای من از عشق حسین است
زین روست که رد عسل از قافیه پیداست
چون قافیه من در بغل یک غزل ناب
افتادم و تا هست خدا، قافیه بر پاست
این نقش که در آینهی قامتم افتاد
شمشیر علی! صبر حسن! عصمت زهراست
من زادهی شیر جملم، وارث حیدر
سخت است ببینم که عمو یکّه و تنهاست
دادند به اوهام و خیالات، دل و دین
این شاخه که من چنگ زدم، شاخهی طوباست
دارم به سرم شور، که قربان تو گردم
چشمان مرا خوب ببین! غرق تمناست
من رفتم و باشد سر ساقی بهسلامت
این بادهی عشق تو عجب ناب و گواراست
رفتهاست دو دستم پی آن بادهی عشقت
جان دادن در راه تو امر خود باباست
در سینهی مانند بلورم، رخ محبوب
شفافتر از پیش، در این آینه پیداست
صد لاله دمیدهاست به صد جای تن من
زیباست که بر پیرُهنم باغ شکوفاست
تشبیه شهادت به عسل کرد برادر
در کام من، این واقعهی نیک چو حلواست
از قاسم عقب ماندهام، این جان شده سربار
او بال گشودهاست وَ در عالم بالاست
در راه تو جان دادن من عین حیات است
در نامِ تو، رازیست که مانند مسیحاست
او را که نشد کشتهی عشق تو، بهوالله
تاریخ گواه است که مقتولِ «دریغا»ست
بداهه سرایان:
احمد رفیعی وردنجانی، محمدباقر منصورسمائی
ناهید رفیعی، ابوالقاسم سیفی
سجاد فرخنژاد، فریبا رئیسی
محمدعلی جعفری، محمد عظامی مرضیه قاسمعلی
رضا حسینپور، فهیمه انوری
مهنا صادقی، محمدرضا هادیزاده
سیدمحمد صفائی، فرشته پناهی، ابراهیم صفائی
بانو محسنپور، محمد صبوریان
محمود حسنی مقدس، طاهره ابراهیمنژاد
وطنز | بهترین شعرهای طنز