این کارت تبریک زیرخاکی مربوط به نوروز سال ۱۳۰۰ است! یعنی دقیقا صد سال پیش چاپ شده است، اما انگار پیام آن را برای نوروز ۱۴۰۰ نوشته اند!
صدای شلیک شدن توپ هنگام ورود به سال جدید رو شنیدید؟ این توپ و صدای همراه با اون در واقع همون قمپز در کردن معروف خودمونه!
قمپز یک نوع توپ جنگی بوده که هیچ اثر تخریبی و خطرناکی نداشته و فقط بخاطر صدای وحشتناکش، برای ایجاد رعب و وحشت در بین سپاهیان دشمن استفاده میشده!
داخل این توپ جنگی که در جنگهای بین عثمانی و ایران توسط عثمانیها ساخته شد، مقدار زیادی باروت بههمراه پارچههای کهنه فشردهشده وجود داشت و چون بعدها معلوم شد که هیچ خطری نداره، ایرانیها اصطلاح قمپز در کردن رو برای موقعیتی که فرد ادعای زیاد ولی تو خالی داره استفاده کردند!
BESTPER
انشای یک کودک در مورد پول حلال
نان حلال خیلی خیلی خوب است. من نان حلال را خیلی دوست دارم. ما باید همیشه دنبال نان حلال باشیم. مثل آقا تقی. آقاتقی یک ماستبندی دارد.
او همیشه پولِ آبِ مغازه را سر وقت میدهد تا آبی که در شیرها میریزد و ماست میبندد حلال باشد. آقا تقی میگوید: آدم باید یک لقمه نان حلال به زن و بچهاش بدهد تا فردا که سرش را گذاشت روی زمین و عمرش تمام شد،
پشت سرش بد و بیراه نباشد .
دایی من کارمند یک شرکت است. او میگوید: تا مطمئن نشوم که ارباب رجوع از ته دل راضی شده، از او رشوه نمیگیرم. آدم باید دنبال نان حلال باشد.
داییام میگوید: من ارباب رجوع را مجبور میکنم قسم بخورد که راضی است و بعد رشوه میگیرم! داییم میگوید : تا پول آدم حلال نباشد، برکت نمیکند
پول حرام بیبرکت است
پدرم یک معلم است،من فکر میکنم پدر من پولش حرام است؛ چون هیچوقت برکت ندارد و همیشه وسط برج کم میآورد. تازه یارانهها را خرج میکند و پول آب و برق و گاز را نداریم که بدهیم. ماه قبل گاز ما را قطع کردند چون پولش را نداده بودیم. دیشب میخواستم به پدرم بگویم:
اگر دنبال یک لقمه نان حلال بودی، پول ما برکت میکرد و همیشه پول داشتیم؛
اما جرأت نکردم. ای کاش پدر من هم آدم حلال خوری بود ..
چوپانی عادت داشت تا در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله گوسفندان را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد.
زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه از آنها برای آتش درست کردن استفاده میکرد و برای خود چای آماده میکرد.
هر بار که او آتشی میان سنگها میافروخت متوجه میشد که یکی از سنگها مادامی که آتش روشن است سرد است اما دلیل آن را نمیدانست.
چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگها چیزی دستگیرش شود اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار میداد سرد بود تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ آگاه شود.
تیشهای با خود برد و سنگ را به دو نیم کرد. آه از نهادش بر آمد.
میان سنگ موجودی بسیار ریز مانند کرم زندگی میکرد.
رو به آسمان کرد و خداوند را در حالی که اشک صورتش را پوشانده بود شکر کرد و گفت:
«خدایا، ای مهربان، تو که برای کِرمی این چنین میاندیشی و به فکر آرامش او هستی پس ببین برای من چه کردهای و من هیچگاه سنگ وجودم را نشکستم تا مهر تو را به خود ببینم.»
/اهل ایرانم وسربازشرف آذری ام
علت تشبیه امام غائب بخورشید پنهان در ابر چیست؟
علامه مجلسی رحمه الله در بحار الانوار چنین روایت می کنند:
از جابر بن عبد الله انصارى روایت میکند که: وى از پیغمبر صلى الله علیه و آله پرسید: آیا شیعه از وجود قائم در مدت غیبتش، بهرهمند مى شود؟ حضرت فرمود:
آرى بخداوندى که مرا به پیغمبرى مبعوث گردانیده. آنها از وجود او منتفع میشوند و از نور ولایتش در طول غیبت؛ استضائه میکنند. چنان که از آفتاب پشت ابر استفاده میبرند. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج52، ص: 92
ایشان در ذیل روایت چنین بیان می نمایند:
تشبیه وجود اقدس امام زمان علیه السلام بآفتاب پنهان در ابر، اشاره بامورى چند است:
اول- اینکه نور عالم هستى و علم و هدایت به توسط آن حضرت بخلق خدا می رسد؛ زیرا با اخبار مستفیضه ثابت شده که ذوات مقدسه (ائمه اطهار) علت غائى ایجاد مخلوق عالمند؛ و اگر آنها نبودند، نور عالم، به غیر آنها نمی رسید و هم ثابت شده که به برکت و وساطت و توسل به آنها، علوم و معارف حقه براى مردم آشکار می گردد، و گرفتاریها از آنها برطرف مى شود. و اگر آنها نبودند مردم بوسیله اعمال زشت مستحق انواع عذاب الهى بودند چنان که خداوند فرموده است و ما کان الله لیعذبهم و أنت فیهم «1» یعنى: مادام که تو (پیغمبر) در میان آنها هستى، خدا آنها را عذاب نمی کند! ما پس از تجربه زیاد باین نتیجه رسیده ایم که در امور پیچیده و مسائل مشکله و هنگام دورى از ذات حق و بسته شدن درهاى فیض الهى بروى خلق، هر وقت ائمه اطهار علیهم السلام را واسطه قرار داده ایم و متوسل به آنها شده ایم، بمیزانى که در آن وقت ارتباط معنوى با آنها پیدا کرده ایم، آن کارهاى پیچیده و مشکل براى ما حل شده و بمقصود رسیده ایم. چنان که این موضوع براى کسانى که خداوند چشم دل آنها را بنور ایمان روشن کرده است، معلوم و مشهود است. توضیح این مطلب سابقا در کتاب «امامت» گذشت .
دوم- اینکه همان طور که آفتاب پوشیده در ابر با همه انتفاعى که مردم از آن می برند، در هر آن انتظار دارند، ابر برطرف گردد و قرص آن پیدا شود تا بیشتر از آن منتفع گردند، همین طور در ایام غیبت امام زمان نیز شیعیان با اخلاص در همه اوقات انتظار آمدن و ظهور او را دارند، و از این نظر مأیوس نمی گردند.
سوم- اینکه کسانى که وجود آن حضرت را با همه آثار و علائمى که دارد، انکار میکنند، مثل انکارکنندگان وجود خورشید بوقت ناپدید شدن در ابرها، میباشند.
چهارم- اینکه گاهى پنهان گشتن خورشید در میان ابرها، از آشکار بودنش براى بندگان خدا روى مصالحى بهتر است، همچنین غیبت امام زمان علیه السلام براى مردم در طول غیبت، نظر بمصالحى بهتر است و بهمین جهت هم از نظرها غائب گردید.
پنجم- اینکه هر کس بخورشید می نگرد، قادر نیست آن را بیرون از ابرها به بیند بلکه گاهى ممکن است بواسطه ضعف قوه دید، اگر در قرص آفتاب نگاه کند، بینائى خود را که نمیتواند خورشید را احاطه کند هم از دست بدهد. همین طور آفتاب وجود مقدس امام زمان علیه السلام نیز، بسا هست که اگر همه او را به بینند، زیان بخش بحال مردم باشد و موجب کورى دل آنها از دیدن آفتاب حقیقت گردد. در صورتى که در غیبت آن حضرت چشم بصیرتشان قادر است متحمل ایمان باو گردد. چنان که انسان می تواند از لابلاى ابر نگاه بخورشید کند و ضررى هم نبیند!
ششم- اینکه گاهى آفتاب از میان ابرها بیرون مى آید، یکى بآن می نگرد و دیگرى توجه ندارد همین طور ممکن است آن حضرت در ایام غیبت براى عدهاى آشکار شود ولى دیگران نه بینند.
هفتم- اینکه اصولا ائمه اطهار از لحاظ نفعى که براى عالم وجود دارند، همانند خورشید میباشند، و تنها آنها که کوردلند نمیتوانند از اشعه جمال آنان بهرهمند گردند چنان که در اخبار آیه شریفه من کان فی هذه أعمى فهو فی الآخرة أعمى و أضل سبیلا تفسیر باین معنى شده است.
هشتم- اینکه همان طور که شعاع خورشید بمیزان روزنه ها و شبکه هاى خانه ها وارد آن مىشود و بقدر ارتفاع موانع خانه ها، در آن می تابد، همچنین مردم نیز باندازه موانع حواس و مشاعرشان که عبارتست از شهوات نفسانى و علائق جسمانى و خود روزنه ها و شبکه هاى دلهاى آنهاست، و هم بقدرى که پرده هاى کثیف هیولانى را از دلهاى خود بکنار میزنند از انوار هدایت و راهنمائى ائمه طاهرین علیهم السلام استفاده می کنند.
(وقتى پردههاى هواپرستى و موانع را از پیش خود بردارد) مانند کسى مىشود که در زیر آسمان قرار گرفته و نور آفتاب بدون مانع از هر سو او را احاطه کرده باشد.
اى خواننده! من با این بیان، هشت در از این بهشت روحانى را بروى تو گشودم، خداوند با تفضل خود هشت در دیگر هم بروى من گشوده است؛ ولى اگر ذکر کنم سخن بدرازا میکشد، امیدوارم خداوند متعال در راه شناسائى و معرفت ائمه اطهار هزار در بروى ما و شما بگشاید که از هر درى هزار در دیگر گشوده گردد.
علی مع الحق