از دوری تو از سر این سفره، حزینم

از دوری تو از سر این سفره، حزینم

برگرد به این سفره که بسیار غمینم

از سرِّ گرانی و نبودت خبری ده

من محرم اسرارم و بسیار امینم

آخر تو بگو تا منِ بیچاره بدانم

تا کی به تمنای تو در صف بنِشینم

هر بار که آهنگ خرید تو نمودم

نرخ تو نجومی شد و بد زد به زمینم

نزدیک بهار است بیا سفره بچینیم

بی سِرو تو کامل نشود سفره‌ی سینم

با این همه تدبیر در این سفره‌ی خالی

یعنی بشود بار دگر مرغ ببینم؟

انگار که تحریم نمودی همه را چون

با واژه‌ی تحریم در این قصه عجینم!

محمدعلی کمالی مقدم

طنز | بهترین شعرهای طنز

دستگیری 7 نفر از عوامل نزاع دسته جمعی در کرمانشاه/فوت یکی از مجروحان

دستگیری 7 نفر از عوامل نزاع دسته جمعی در کرمانشاه/فوت یکی از مجروحان

فرمانده انتظامی شهرستان کرمانشاه: پس از وقوع یک مورد نزاع گسترده و دسته جمعی در شهرک دولت آباد، ماموران این کلانتری به سرعت راهی محل شدند.

ماموران با تلاش فراوان توانستند به این نزاع دسته جمعی که افراد از سلاح گرم و سرد و چوب و چماق استفاده می کردند پایان دهند.

در همین راستا 7 نفر از عوامل اصلی درگیری دستگیر و پس از تشکیل پرونده تحویل مراجع قضائی شدند.

بر اثر این درگیری 2 نفر زخمی شدند و به بیمارستان منتقل شدند که متاسفانه یکی از آنها که جوان 25 ساله ای بود به علت شدت جراحات وارده جان خود را از دست داد.

آفتاب کرمانشاه

داستان واقعی " اعدامی که با عنایت حضرت ابالفضل العباس ،لغو شد

داستان واقعی

اعدامی که با عنایت حضرت ابالفضل العباس ،لغو شد

روحانی مسئول مشاوره به زندانیان محکوم ‌به اعدام در زندان رجایی شهر در این زمینه به خاطره جالبی شاره می‌کند:

«یکی از این موارد خیلی جالب است که در نوع خودش واقعاً تکان‌دهنده است؛ حدود 23 سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در کبابی فردی مشغول به کار می‌شود، بعد از مدتی یک ‌شب بعد از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع می‌کند و می‌رود در بالکن مغازه تا استراحت کند؛ درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه می‌کند و در جریان سرقت پول‌ها، صاحب مغازه به قتل می‌رسد و او متواری می‌شود؛ خلاصه بعد از مدتی، او را دستگیر می‌کنند و به اینجا منتقل می‌شود.

بعد از صدور حکم قصاص، اجرای حکم حدود 17 - 18 سال به طول می‌انجامد؛ می‌گویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به‌قول‌معروف پوست‌انداخته و اصلاح‌ شده بود. آن‌قدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها عاشقش شده بودند.

خلاصه بعد از 17 18 سال، خانواده مقتول که آذری‌زبان هم بودند، برای اجرای حکم می‌آیند؛ همسر مقتول و سه دختر و 7 پسرش آمدند و در دفتر نشستند؛ فضا سنگین بود و من با مقدمه‌چینی، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرف‌نظر کنند؛ همسر مقتول گفت من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کرده‌ام و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچک‌ترین برادرمان واگذار شده؛ به‌هرحال برادر کوچک‌تر هم زیر بار نرفت و گفت اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمی‌گذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سال‌ها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم.

به‌هرحال روی اجرای حکم مصر بود؛ من پیش خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آن‌ها روبه‌رو شود، ممکن است چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی خودش بیاید؛ یادم هست هوا به‌شدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمدرفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد؛ به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛ او هم آرام رو به من کرد و گفت تنها یک نخ سیگار به من بدهید کافی است؛ یک نخ سیگارش را گرفت و هیچ‌چیز دیگری نگفت.

وقت کم بود و چاره دیگری نبود؛ بالاخره مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و 9 نفر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند؛ جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آن‌ها گفت که اگر از قصاص صرف‌نظر کنند شیرش را حلالشان نمی‌کند. به‌هرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد و همه‌چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت من فقط یک خواسته دارم؛ من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه‌دارید تا آخرین خواسته‌اش را هم بگوید.

شاگرد قاتل، گفت: 18 سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید، حالا هم تنها 10 روز تا محرم باقی‌مانده و تا تاسوعا، 20 روز؛ می‌خواهم از شما بخواهم که اگر امکان دارد علاوه بر این 18 سال، 20 روز دیگر هم به من فرصت بدهید؛ من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع می‌کنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (ع)، شربت نذری به زندانی‌های عزادار می‌دهم؛ امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (ع) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم.

حرف او که تمام شد یک‌دفعه دیدم پسر کوچک مقتول رویش را برگرداند و گفت من با ابوالفضل (ع) درنمی‌افتم؛ من قصاص نمی‌کنم؛ برادرها و خواهرهای دیگرش هم به یکدیگر نگاه کردند و هیچ‌کس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد؛ وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول هم ماجرا را کامل تعریف کرد؛ جالب بود مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص می‌کردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم؛ خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس ختم به خیر شد و دل 11 نفر با اسم ایشان نرم شد و از خون قاتل عزیزشان گذشتند.

از همنشینی با کسی که رابطة خود را با خویشاوندان (رحمی) خود قطع می کند، بپرهیز! زیرا م....

از همنشینی با کسی که رابطة خود را با خویشاوندان (رحمی) خود قطع می کند، بپرهیز! زیرا من در سه جای قرآن کریم او را مورد لعن و نفرین یافتم.

امام سجاد علیه السلام

ایاکَ و مصاحبةَ القاطعِ لِرَحِمِهِ فاِنِّی وجَدْتُهُ مَلعوناً فی کتابِ الله فی ثَلاثَةِ مواضِعَ؛

دو گام نزد خداوند، محبوب ترین گام هاست؛ گامی در راه خدا برای تحقق لشکر اسلام (برای جهاد) برداشته شود و گامی به سوی خویشاوندی که با انسان قطع رابطه کرده است.

امام سجاد علیه السلام

ما مِنْ خُطْوَةٍ أحبُّ الی اللهِ من خُطْوَتین: خُطْوَةٌ یُسَرُّ بِها صفَّا فی سبیلِ الله تعالی وَ خُطوَةٌ الی ذی رَحم قاطعٍ؛

تعجب می کنم از کسی که برای خانه ناپایدار (دنیا) کار می کند، ولی خانه پایدار (آخرت) را ترک می کند.

امام سجاد علیه السلام

عجبت لمن عمل لدار الفناء و ترک دار البقاء؛

ای زهری، بر توست که مسلمانان را مانند اهل خانه خود بدانی، بزرگ آنان را به منزله پدر خود و کوچک‌شان را به منزله فرزند و همسال خود را به منزله برادرت قرار دهی.

امام سجاد علیه السلام

.. یا زهری، اما علیک أن تجعل المسلمین منک بمنزلة أهل بیتک، فتجعل کبیرهم بمنزلة والدک، و تجعل صغیرهم بمنزلة ولدک، و تجعل تربک منهم بمنزلة أخیک.

گناهانى که باعث نزول عذاب مى شوند، عبارت اند از: ستم کردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان.

امام سجاد علیه السلام

وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصیانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخریَّةُ مِنهُم

حق کسى که به تو نیکى کرده ، این است که از او تشکر کنى و نیکى اش را به زبان آورى و از او به خوبى یاد کنى و میان خود و خداى عزّوجلّ برایش خالصانه دعا کنى ، هرگاه چنین کردى بى گمان در پنهان و آشکار از او تشکر کرده اى . سپس اگر روزى توانستى نیکى او را جبران کنى ، جبران کن

امام سجاد علیه السلام

[شیخ ابراهیمی]

 

آخـــــــرالزمـــــــــان

آخـــــــرالزمـــــــــان

در #آخرالزمان،مومنان قوی و محکم،در رنج و عذاب به سر میبرند!!

از علی بن ابی طالب(علیه السلام) درباره آخرالزمان پرسیده شد:

آیا در آخرالزمان مومنانی وجود دارند؟فرمود: آری.

باز پرسیده شد: آیا از ایمان آنان بر اثر فتنه ها چیزی کاسته می شود؟

 فرمود: نه، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد، اما آنان در رنج بسر میبرند.

امیرالمومنین علیه السلام فرمود:

زمانی بر مردم بیاید که مقرّب نباشد جز به سخن چینی ، و جالب شمرده نشود جز فاجر بودن ، و تحقیر نشوند جز افراد با انصاف،

در آن زمان دستگیری مستمندان زیان بشمار آید و صله رحم لطف وبزرگواری بشمار آید.

پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود:

این دین مدام برپا خواهد ماند و گروهی از مسلمانان از آن دفاع کنند و در کنار آن بجنگند تا قیامت بپا شود.

و فرمود: در هر عصر و زمانی گروهی از امتم مدافع احکام خدا باشند و از مخالفان باکی نداشته باشند.

در جای دیگری فرمودند:

« چون در اخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون گردد، بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید که به دل هایشان دین دارند و دین آنها از آلایش به افکار مصون ماند.

نهج/حکمت ۱۰۲

کنزالاعمال حدیث۳۴۴۹۹و۳۴۵۰۰

بحار ۳۶/۴۵

بحار ۶۰/۱۸

آخــــرالــــزمـــــان

ظهـــور نـزدیــڪ اســت

أللَّھـمَ عـجِّـلْ لِوَلیِڪن ألْـفَـرَج