عدالت آموزشی و خطر بزرگ سرمایهداری!
عبدالله عبداللهی:
یکی از گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نشان میدهد که در فاصله سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۵، نسبت مدارس غیرانتفاعی در کشور به کل مدارس، نزدیک به ۴۹ برابر رشد داشته است! تعداد کل مدارس غیرانتفاعی در سال ۱۳۷۰، ۲۰۱ مدرسه و نسبت آن به کل مدارس کشور ۰.۲۵ درصد بوده است اما این نسبت سال به سال افزایش یافته، به نوعی که در سال ۱۳۹۵ به ۱۲.۲۲ درصد رسیده است! جالب آنکه این روند در تمام دولتها، از آقای هاشمی رفسنجانی گرفته تا آقای خاتمی تا آقای احمدینژاد و آقای روحانی، افزایشی بوده است.
در بحث مدارس غیرانتفاعی، مسئله این نیست که آیا یک فرد عادی متمکن باید فرزند خود را به مدارس بهتری بفرستد یا خیر؟ و یا حتی آیا مناسب است که یک فرد غیرمتمکن، با صرفهجویی و تحمیل مشقت بر خود در سایر مصارف، برای فرزند خود مدرسه بهتری انتخاب کند؟ مسئله حتی این هم نیست که آیا یک شخص عادی با انگیزه مشخص و با امکان تمهید مالی مجاز است که مدرسهای غیرانتفاعی داشته باشد یا خیر؟ همهی اینها مسائل حاشیهای و طرح غلط صورت مسئله است.
مسئله مرکزی آن است که یک «حکومت و نظم سیاسی» باید به نحوی سیاستگذاری و اقدام کند که همچنان که رهبر معظم انقلاب نیز فرموده است، افراد صرفاً بر اساس استعداد و توانمندی و ارادهای که به خدمت میگیرند، به شکوفایی آموزشی برسند و در این میان «ثروت» و «پول»، عنصر تعیینکننده نباشد.
رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردهاند که در عدالت آموزشی باید «استعدادها» ملاک باشد ولاغیر! امّا امروز همچنان هستند افرادی که درباره ضرورت حذف معیار پول و ثروت و تمکن مالی از توزیع موهبتهای آموزشی مناقشه و در جهت مقاومت در برابر آن نظرسازی میکنند.
متن کامل یادداشت را در اینجا (https://tn.ai/2373309) (https://tn.ai/2373309) بخوانید
TasnimNews