دیدار مردگان با خانواده در دنیا
عبد الرحیم قصیر می گوید: « از امام سوال کردم: آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟ فرمود: بله از خداوند اجازه می گیرد ٬ خداوند نیز به او اجازه می دهد و دو تا فرشته به همراه او می فرستد به صورت بعضی از پرندگانی که روی دیوار می نشینند به دیار آنان می آید و به ایشان نگاه می کنند و کلامشان را می شنوند.
اسحاق بن عمار می گوید : « به امام موسی کاظم (ع) عرض کردم : آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟ فرمودند : بله. عرض کردم : هر چند وقت یک بار به ملاقات ایشان می آید ؟ فرمودند : به اندازه فضیلت و قدر و منزلتی که هر کدام دارند . بعضی هر روز ٬ بعضی هر دو روز یک بار و بعضی هر سه روز یک بار و هرکدام که منزلتشان کم است هر جمعه. عرض کردم : در چه ساعتی می آیند ؟ فرمودند : هنگام ظهر و مانند آن. عرض کردم : در چه صورت و قیافه ای می آیند ؟ فرمودند : در شکل گنجشک یا کوچکتر از آن . خداوند فرشته ای را هم با او می فرستد تا آنچه مایه خوشحالی اوست به او نشان می دهد و آنچه مایه ناراحتی اوست از او می پوشاند . »
بـحــار ج۶۰ ص۲۵۷
karballa_ir
ماجرای پیروزی بزرگ روز شنبه و یکشنبه چیست؟
سخنان امروز قالیباف آنهم در شرایطی که روحانی قصد دارد تقصیرات را به گردن آمریکا بیاندازد، کاملا هوشمندانه و تحسینبرانگیز است.
هفتهی پیش حسن روحانی اعلام کرد که شنبه و یکشنبهی این هفته پیروزی بزرگی اتفاق خواهد افتاد! (اشارهی روحانی به این بود که آمریکا قادر نخواهد بود مکانیسم ماشه را در برجام فعال کند) اما واقعیت ماجرا چیست؟
بگذارید مسئله را از زاویهی دیگری نگاه کنیم، ۵ سال پیش تیم مذاکرهکننده ایران قراردادی را با آمریکا و چندکشور دیگر به امضا رساند
منتقدانِ داخلی هزار و یک ایراد به متن قرارداد گرفتند اما دولت روحانی آنان را "کاسبان تحریم" خواند و چنین بازنمایی کرد که منتقدانِ ما صلاح کشور را نمیخواهند
۵ سال گذشت و تمام پیشبینیهای منتقدانِ برجام محقق شد و کشور به خاک سیاه نشست تا جایی که بانک مرکزی تحریم شد، فروش نفت تعطیل شد، قیمت دلار از ۳ هزار تومان به ۲۷ هزار تومان رسید و....
یکی از انتقاداتی که منتقدان مطرح میکردند این بود که در متن برجام مکانیسمی تحت عنوان "ماشه" طراحی شده که میتواند تمام تحریمهای گذشته را علیرغم تعهدات ایران به حالت اول برگرداند؛ دولتیها از اساس چنین موضوعی را منکر می شدند اما حالا بعد از ۵ سال بحث "مکانیسم ماشه" توسط آمریکا مطرح شده است
همه میدانیم که "مکانیسم ماشه" میخ آخر آمریکا به تابوت ایران است (میخی که شخص حسن روحانی به ترامپ تقدیم کرد) حال دعوا سر اینست که آیا آمریکا میخ آخر خود را به تابوت ایران خواهد زد یا نه؟
این طرف ماجرا اما حکایت به شکل دیگری روایت میشود، روحانی با افتخار از پیروزی ملت ایران میگوید! جلالخالق! او چنین وانمود میکند که فعال نشدن مکانیسم ماشه برای ایران یک پیروزی بزرگ محسوب میشود اما این را بروز نمیدهد که در ۵ سال گذشته اکثر تحریمها بدون استفاده از مکانیسم ماشه به حالت اول بازگشته است و بعبارتی تحریمی باقی نمانده که بخواهد با فعالسازی مکانیسم ماشه به حالت اول برگردد.
روحانی این موضوع را به روی خود نمیآوَرد که شکست مفتضحانهی ایران در ماجرای برجام، کشور را به مرز نابودی کشانده و برخی شاخصهای اقتصادی همچون تورم، سرعت رشد نقدینگی و بیارزش شدن پول ملی در تاریخ ایران سابقه نداشته است.
اکنون روحانی قصد دارد "فعال نشدن مکانیسم ماشه" را بعنوان یک امر موفقیتآمیز جلوه دهد تا مردم را از اصل ماجرا دور کند؛ مردم نباید بدانند که مکانیسم ماشه را چه کسانی به آمریکا دادند... مردم نباید بدانند که قبل از مکانیسم ماشه، دهها مکانیسم دیگر علیهمان به کار رفته و مسبب همهی آنها دولت روحانی بوده است... مردم باید تصور کنند که ایران در ماجرای برجام پیروز شده و "مکانیسم ماشه" سند پیروزی ماست؛ تورم افسارگسیخته، انفجار تاریخی حجم نقدینگی و افزایش چندبرابری قیمت دلار، سکه، خودرو و مسکن هم کشک است، اصلا گرانی کجا بود؟ ما پیروزیم!
نکتهی اساسیتر اینکه، روحانی قصد دارد با برجسته کردن "آمریکا" و شخص "ترامپ"، تقصیرات و اشتباهاتِ فاحش خود را لاپوشانی کند. حال آنکه رابطهیِ تیرهوتارِ آمریکا با ایران از سالها پیش وجود داشته و حرف جدیدی نیست؛ آنچه اقتصاد ایران را به مرز نابودی کشانده "اشتباهات دولت روحانی" است نه دشمنی آمریکا.... سخنان امروز قالیباف آنهم در شرایطی که روحانی قصد دارد تقصیرات را به گردن آمریکا بیاندازد، کاملا هوشمندانه و تحسینبرانگیز است.
حسن یعنی تمام هست زهرا
حسن یعنی کریم هر دو دنیا
حسن یعنی سکوت و رازداری
حسن یعنی شب و دل بی قراری
حسن یعنی غروری که شکسته
حسن یعنی شهود دست بسته
حسن یعنی غروب و رنگ نیلی
حسن یعنی دوشنبه ضرب سیلی
حسن یعنی بقیع تیره و تار
حسن یعنی در وتیزیِ مِسمار
حسن یعنی نه شمعی نه مزاری
حسن یعنی نداری گریه داری
حسن یعنی به رنگ ارغوانی
حسن یعنی شکسته درجوانی
حسن یعنی شهید زهر کینه
حسن یعنی غریب اندر مدینه
حسن یعنی تمام عشق مادر
حسن یعنی عزیز قلب حیدر
فرا رسیدن شهادت کریم اهل بیت
امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد
مال اندوزی حاکمان و والیان:
امام می فرماید: «همانا ویرانی زمین به دلیل تنگدستی مردم است، و تنگدستی مردم، به جهت غارت اموال از طرف زمامدارانی است که به آینده حکومتشان اعتماد ندارند.»(خطبه 209)
هفت یا هشت ساله بودم، به سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم. اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن!
پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمز رنگ که تقریباً هم قد خودم بود با یه تکه کاغذ از لیست سفارش... میوه و سبزی رو خریدم کل مبلغ شد 35 زار. دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک پنج زاری و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوه فروشی خریدم و روبروی میوه فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم.
خونه که برگشتم مادر گفت مابقی پولو چکار کردی؟ راستش ترسیدم بگم چکار کردم، گفتم بقیه پولی نبود... مادر چیزی نگفت و زیر لب غرولندی کرد منم متوجه اعتراض او نشدم. داشتم از کاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور میکردم اما اضطراب نهفته ای آزارم می داد.
پس فردا به اتفاق مادر به سبزی فروشی رفتم اضطرابم بیشتر شده بود. که یهو مادر پرسید آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟ گفت نه همشیره.
گفت پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟ آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه توسط من جلو چشمش مرور میشد با لبخندی زیبا روبه من کرد وگفت : آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه.
دنیا رو سرم چرخ میخورد اگه حاجی لب باز میکرد و واقعیت رو می گفت به خاطر دو گناه مجازات می شدم، یکی دروغ به مادرم یکی هم تهمت به حاج آقا صبوری!
مادر بیرون مغازه رفت. اما من داخل بودم. حاجی روبه من کرد و گفت: این دفعه مهمان من!
ولی نمی دونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت میکنه یا نه؟! بخدا هنوزم بعد ۴۴ سال لبخندش و پندش یادم هست!
بارها باخودم می گم این آدما کجان و چرا نیستن؟
چرا تعدادشون کم شده آدمهایی از جنس بلور که نه تحصیلات عالیه امروزی داشتن ونه ادعای خواندن کتاب های بزرگان و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟
ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه وآبرویی نریزه...!
خاطره ای زیبا از زندگی
شخصی دکتر الهی قمشه ای
حکایات
سفارش به شترها در قافله ی اسرا
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ جعفر ناصری می گفتند: در ایامی که آقای مجتهدی در شهر قم به سر می بردند ، معمولاً روزها همراه جناب آیت الله سید عبدالکریم کشمیری به منزل ایشان می رفتیم. یک روز که در محضر آقا بودیم و حال بسیار خوشی داشتند فرمودند: زمانی که کاروان اسیران کربلا را حرکت دادند، در راه، شتر سفید مویِ بزرگی که در بین شترها بود، پیوسته از ابتدای قافله به انتها و از انتها به ابتدای قافله می رفت و نزدیک گوش تک تکِ شترها نجوا و همهمه می کرد. حضرت زینب علیها السلام از فرزند برادرشان حضرت امام سجاد علیه السلام پرسیدند: این شتر چرا چنین می کند؟
حضرت فرمودند: عمه جان، این شتر دائم سفارش ما اهل بیت را به بقیّه ی شترها می کند و می گوید: این ها اولاد رسول الله هستند؛ این ها اهل بیت پیامبرند؛ خیلی مواظب باشید.این اسرا سفر شام در پیش رو دارند.
وقتی کلام آقا به این جا رسید، دیگر شدّت گریه به ایشان مجال ادامه ی سخن نداد و جلسه به مجلس عزا و توسّل تبدیل شد و حالِ معنوی عجیبی به وجود آمد.
#لاله_ای_از_ملکوت
#جلد_سوم
#صفحه_۳۱۷