آیین سنتی صلات
هرسال آیین سنتی صلات درنخستین روز از ماه محرم همزمان با فرارسیدن ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) برگزار می شود.
اجرای این آیین تاریخی با حضور تعدادی از خادمان بارگاه منوررضوی یک ساعت پس از طلوع آفتاب آغاز شد و به مدت ۳۵ دقیقه مقابل پنجره فولاد صحن انقلاب اسلامی حرم مطهر ادامه یافت.
آیین سنتی صلات که سابقه ۳۰۰ ساله در حرم مطهر رضوی دارد به معنای دعوت به عزاداری و ندا دادن برای شروع عزاهای عمومی است که هرسال درابتدای ماه محرم در حرم مطهر رضوی برگزار می شود.
مجریان مراسم صلات با حضور در ماذنه یکی از گلدستههای صحن حرم مطهر متن صلات را که مشتمل بر دو بند از اشعار محتشم کاشانی است، قرائت میکنند.
خادمان حرم مطهر رضوی ملبس به لباس خدمت آستان مقدس حضرت رضا(ع) و پیراهن سیاه و شال عزا، پس از استقرار در گلدسته های به مدت ۳۰ دقیقه ترجیع بند معروف محتشم کاشانی را (بهصورت همخوانی و تکخوانی) قرائت کردند.
مراسم سنتی صلات قرنهاست که در روز اول محرم الحرام و پس از طلوع آفتاب با کسب اجازه از پیشگاه حضرت رضا (ع)همراه با مراسم عزای سید و سالار شهیدان برگزار میشود.
[In reply to تاریخ مشهد]
السلام_علیک_یااباعبدالله
حکایتیبسیارزیباوخواندنی
مستمندوثروتمند
رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله طبق معمول ، در مجلس خود نشسته بود، یاران گرداگرد حضرتش حلقه زده او را مانند نگین انگشتر در میان گرفته بودند. در این بین یکی از مسلمانان که مرد فقیر ژنده پوشی بود از در رسید. و طبق سنت اسلامی که هرکس در هر مقامی هست ، همین که وارد مجلسی می شود باید ببیند هر کجا جای خالی هست همانجا بنشیند و یک نقطه مخصوص را به عنوان اینکه شاءن من چنین اقتضا می کند در نظر نگیرد آن مرد به اطراف متوجه شد، در نقطه ای جایی خالی یافت ، رفت و آنجا نشست . از قضا پهلوی مرد متعین و ثروتمندی قرار گرفت . مرد ثروتمند جامه های خود را جمع کرد و خودش را به کناری کشید، رسول اکرم که مراقب رفتار او بود به او رو کرد و گفت :ترسیدی که چیزی از فقر او به تو بچسبد؟!. نه یا رسول اللّه !
ترسیدی که چیزی از ثروت تو به او سرایت کند؟. نه یا رسول اللّه ! ترسیدی که جامه هایت کثیف و آلوده شود؟. نه یا رسول اللّه ! پس چرا پهلو تهی کردی و خودت را به کناری کشیدی ؟. اعتراف می کنم که اشتباهی مرتکب شدم و خطا کردم . اکنون به جبران این خطا و به کفاره این گناه حاضرم نیمی از دارایی خودم را به این برادر مسلمان خود که در باره اش مرتکب اشتباهی شدم ببخشم ؟ مرد ژنده پوش : ولی من حاضر نیستم بپذیرم . جمعیت : چرا؟!
چون می ترسم روزی مرا هم غرور بگیرد و با یک برادر مسلمان خود آنچنان رفتاری بکنم که امروز این شخص با من کرد.
نویسنده : داستان راستان / استاد شهیدمطهری
حرمین شریف بپیوندید
https://t.me/mm3317
نینوا
دوم محرم ۶۱ هجری
نینوا جایی است که حر دستور یافت حضرت را در بیابانی بیآبوعلف فرود آورد. امام برای اقامت در محل مناسب تری، به حرکت خود ادامه دادند تا به سرزمینی رسیدند. اسم آنجا را سؤال فرمودند؛ تا نام کربلا را شنیدند، فرمودند: پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست، و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، جدم رسول خدا چنین وعده داد .
عبیدالله بن زیاد نامه ای بدین مضمون برای حضرت نوشت: خبر ورود تو به کربلا رسید. من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز آیی! والسلام. امام(ع) فرمودند: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است.
امام حسین (ع) چون نامه ابن زیاد را خواندند، فرمودند:
«رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند.»
unity_story
*فرارسیدن ماه عزای حسینی را خدمت مخاطبین گرامی تسلیت میگوییم. التماس دعا.*
آقا سلام! ماه محرم شروع شد
ماه عزا و گریه و ماتم شروع شد
بازآمدم به محضر تو ای قتیل اشک
اشکم برای این دهه، نم نم شروع شد
جا دارد از هجوم غمت جان دهم ولی
شادم، دوباره سینه زنی هم شروع شد
کم کم لباس مشکی و کم کم نگاه تو
آدم شدن ز شرم تو از کم شروع شد
نام بلند تو، سَرِ لبهای قدسیان
افتاد، حُزن حضرت آدم شروع شد
هاجر که از عطش به لبش جان رسید،گفت:
"جانم حسین!" و جوشش زمزم شروع شد
میگفت عارفی: "ز ازل خلق اشک ها
اصلا برای مرهم این غم شروع شد"
با ذکر "یا بُنیَّ" چه ها کرد روضه خوان!
باران اشک و هروله، یک دم شروع شد
تا برد نام مادرتان، دل رقیق شد
باز آرزوی گنبد و پرچم شروع شد
میگفت خادمی که: "منم (خادمالحسین)!
در هیئت تو فیض دمادم شروع شد"
میریخت چای روضه و میگفت زیرلب:
"آقا سلام! ماه محرم شروع شد"
فهیمه انوری
وطنزپایگاه شعر و ترانه طنز
vatanz