*بداهه با موضوع اصحاب امام حسین (ع)*
قصه لبریز جنون است، اگر خون دارد
یک نگار است که هفتاد و دو مجنون دارد
یک طرف خیمه زده ماه به پیشانی آب
یک طرف لشکری انبوه، به دنبال سراب
امشب این خیمه پر از نور ملائک شده است
کعبه آمادهی احیاء مناسک شده است
این همه نجم و یکی ماه، به دور خورشید
عشق زیباتر از این، چرخ فلک خواهد دید؟
خیمه از رایحهی عشق معطر شده است
فلک از شعلهی این شمع منور شده است
زیر این خیمه غلامیست سیهچرده که ماه
میزند بوسه به پیشانی او گاه به گاه
وهب و نافع و عباس، حبیب و جعفر
همه دلداده و جان بر کف و مشتاق خطر
همه پروانهصفت سوخته در ساحت عشق
یک به یک بسته کمر، باز به قد قامت عشق
چشم دل باز کن این کعبه ولی هم دارد
قبلهای هست که در خویش علی(ع) هم دارد
خطبهای خواند حسین(ع) و سخن از حکمت گفت
شمع را کُشت و ز برداشتن بیعت گفت
خطبه در خیمهی تاریک، چو پایان بگرفت
شعله اندر دل هفتاد و دو تن جان بگرفت
یک به یک اذن گرفتند و چنان برگ خزان
سر سپردند به پایش همه از پیر و جوان
یک نفر ماند که بند از دل او وا شده بود
حُرّ در این دایره افتاده و پیدا شده بود
مرگ، جان دادنشان نیست که جان میگیرند
زنده هستند از این عشق، اگر میمیرند
گرچه منظومهی حق، دور ز پیکر میرفت
باز یک نیزه، از آن قوم فراتر میرفت
دیدهی دهر نبیند دگر این یاران را
این همه عاشقی و مستی بیپایان را
در دل معرکهی عشق جگر باید داشت
پای جانان، هوس دادن سر باید داشت
هرکه دارد به سرش شور نهان، بسمالله
هرکه دارد هوس دادن جان، بسمالله...
بداههسرایان:
فرشته پناهی، احمد رفیعی وردنجانی
ناهید رفیعی، مینا گودرزی
فهیمه انوری، سوده سلامت
حامدسنگونی، سید محمد صفایی
مهدی امامرضایی
وطنز بهترین شعرهای طنز
vatanz_ir