امام جمعه‌ای که جان داد تا مردم کرونا نگیرند

http://uupload.ir/files/zoqw_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AC%D9%85%D8%B9%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C.jpg

امام جمعه‌ای که جان داد تا مردم کرونا نگیرند

بعد از شهادت حاج قاسم، در چهاربرج چندین مراسم برپا شد. آخرِ یکی از آن مراسم، حجت‌الاسلام آذرپندار گفت: ان‌شاءالله یک روز من هم شهید می‌شوم.

در میان نام شهدای سلامت، نام امام جمعه فقید شهر چهاربرج در استان آذربایجان غربی به چشم می‌خورد.

کم امام جمعه‌ای پیدا می‌شود که از روزهای اول شیوع کرونا، وسط خیابان در حال خدمت‌رسانی به مردم دیده شود و در نهایت خودش مبتلا به ویروس کرونا شود و دست آخر، خیلی بی سروصدا از میان‌شان برود.

حجت الاسلام فتاحی، مدیر حوزه علمیه سلماس:

با حاج جعفر هم‌ولایتی بودم. دوران طلبگی در یک حوزه و یک حجره بودیم. اشک‌های او در شب‌هایی که دعای ابوحمزه ثمالی می‌خواندیم، خاطرم هست. آنقدر در حجره گریه می‌کرد تا حال ما هم مثل او دگرگون می‌شد.

خانواده‌اش کشاورز بودند. خودش هم برای تأمین مخارج در دوران طلبگی، کشاورزی می‌کرد. روی زمین پسرعموهایش و زمین همسایه‌ها کار می‌کرد.

با شیوع کرونا از یک طرف دفتر امام جمعه تبدیل شد به محل تهیه بسته غذایی برای خانواده‌های بی‌بضاعت. از طرف دیگر، با همکاری شهرداری و استفاده از مبالغی که حاج آقا از خود مردم جمع کرده بود، اقدام کردند به ضدعفونی کردن تمام معابر شهر.

داماد حجت الاسلام آذرپندار:

در ماجرای کرونا هرکاری از دستش برآمد، مضایقه نکرد. آبرو و اعتبارش را کف دستش گرفته بود و خودش در شهر دوره می‌افتاد و با مغازه‌دارها صحبت می‌کرد. محترمانه خواهش می‌کرد که مغازه‌ها را ببندند. کاسب‌ها هم روی او را زمین نمی‌انداختند.

یک دوستی دارم در شهرداری، می‌گفت یک شب تا آخر شب همراه ما بودند و معابر را ضدعفونی می‌کردند. احتمال می‌دهیم همان روزهای ضدعفونی معابر خودشان مبتلا شدند. چون بعد از آن ۱۰ روز بستری بودند به رحمت خدا رفتند.

rasanewsagency

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.