هر روز یک داستان کوتاه
به نام خدا
کینه پیازی!
روزی حکیمی به شاگردانش گفت:
فردا هر کدام یک کیسه بیاورید و در آن به تعداد آدمهایی که دوستشان ندارید و از آنها بدتان می آید پیاز قرار دهید روز بعد همه همین کار را انجام دادند
حکیم گفت: هر جا که میروید این کیسه را با خود حمل کنید
شاگردان بعد از چند هفته خسته شدند و به حکیم شکایت بردند که:
پیاز ها سنگین است و گندیده و بوی تعفن گرفته است و ما را اذیت میکند
حکیم گفت: این شبیه وضعیتی است که شما کینه دیگران را در دل نگه دارید، این کینه قلب و دل شما را فاسد میکند و بیشتر از همه خودتان را اذیت خواهد کرد.
پس ببخشید و بگذرید تا آزار نبینید.
ayine_pirbazar