وداع_امیرالمومنین_با_حضرت_زینب
فـرق مــرا تــو طــاقـت دیــدن نداشتـی
هجده سـرِ بـریـده ببینـی چـه می کنی؟
اینجـا همه بـه گریهى تـو گریه می کنند
خنده به اشکِ دیده ببینی چه می کنی؟
خون ریزد از شکافِ سرم، خون جگر شدى
جسمى به خون تپیده ببینى چـه مـی کنى؟
تو یکسره به چشم پدر بوسـه مـی زنـى
تـیـرى درون دیـده ببینـى چـه مـی کنـى؟
وقتـى کــه می رسد ز شریعه، حسین را؛
بـا قـامتـى خمیـده ببینـى چـه مـی کنـى؟
طفـلان در بـــه در بـــه بیـــابـــان کـــربـلا؛
چون آهوى رمیـده ببینـى چـه مـی کنى؟
یک ضربـه زد بـه فـرق سـرم راحتـم نمـود
تـو قتـل صبـر، دیـده؟ ببینى چه می کنى؟
مـن پیـکرم بـه غیـر سـرم لطمـه اى ندید
جسمی گلـو بریـده ببینی چه می کنی؟ ...
اللهم_العن_قتلة_امیرالمؤمنین_علیهالسلام
آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان