«شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد»

«شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد»

بنده و نوکر آن باش که Money دارد!

مرکز کشور ما شهر بزرگی‌ست، ولی

وضع و اوضاعِ نه حاجت به بیانی دارد

پسرانش همه موی دُم‌اسبی دارند،

دخترانی همه با کفش‌ کتانی دارد

یقه‌اش بازتر‌ و جامه‌ی او تنگ‌تر است

هرکه بازویی و عضوی عضلانی دارد!

هر که «خود» باشد و همرنگ جماعت نشود

اَنگ کج‌فهمی‌ و برچسب روانی دارد

توی انظار خورَد ضربه‌ی چاقو، آنکه

نیّتِ امر به معروف لسانی دارد

خائن و بی‌صفت و نوکر استکبار است

هرکسی شکوه ز اوضاع گرانی دارد

رفته رونق دگر از چشمه و سقا‌خانه

چون که امروزه جوان میل به رانی دارد

دختری را که فقیر است، نمی‌گیرندش

گرچه دهها هنر و شور جوانی دارد

همه اندر کف آن دختر پولداری که

نه رشید است و نه ابروی کمانی دارد

مطمئن باش خودش یا پدرش رابطه‌ای

با فلان ابن فلان ابن فلانی دارد!

منشین توی WC و هی شعر بساز

هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد!

عباس احمدی

وطنزبهترین شعرهای طنز

vatanz_ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.