سال_نحس

سال_نحس

چـه بـَر ما آمـده؛ در این سالی که بگذَشت !؟

سالی؛ پـُر از درد و بـَـدی - نـَحس و پلَشت !

تـَرحّم کُن خداوندا - چه‌ها آورده‌ای بـَر ما !؟

نمی‌بینی در این سال؛ چه بـَر ماها گذَشت؟

یک‌سال ِ پُر غم - لبریز ِ ماتم - سالی سیاه

محنت‌سرا کرده‌است ایران، کُلّ ِ این‌دَشت

در آخرین - روزهای ِ عـُمرش هم؛ بلا بارید

جان‌ها گرفت؛ از اصفهان - تـا همین رَشت

هـَر روز جان‌ها می‌سِتاند - این‌گونه باشد:

احوال ِ ما؛ بدتر شـَوَد - از وضع ِ سردَشت !!

سالی پُر از اشک ... سیل و زلزله - موشک !

بَر طبل ِ رسوائیش زَن - هم بر سر ِ طَشت

این چه‌بختی و چه‌اقبالی‌ست؛ بـَر ما آمده !؟

سال ِ بدی بوده - عجب !! زین سَـرگُذَشت

چرا - این‌سال ِ پُر آشوب؛ به‌انتها نمی‌رسد؟؟

گور ِ خود گُم کُن؛ تو ای، سالِ نود و هَشت

حسن_جهانچی

۲۷ اسفند ماه - ۱۳۹۸ نود و هشت

سال۹۸سال_خون_و_ماتم

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻

HasanJahanchi

︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.