آنچه ما را از آن بدبختی های گذشته به شوکت و جلال کنونی رسانده است همان اخلاص امام خمینی بود.
امام_از_نگاه_بزرگان
صحیفه نور امام خمینی(ره)
Sahifeh_noor
سردار سلیمانی با بالگرد به کدام شهر تحت محاصره رفت و محاصره را شکست؟!
یکی از مطالبی که مقام معظم رهبری در نماز جمعه فرمودند و هیچ رسانهای هم به آن نپرداخت، ذکر یکی از کارهای بسیار شجاعانه و متهورانه سردار سلیمانی بود.
رهبری فرمودند چه کسی هست که بتواند با بالگرد وارد شهری که در محاصره ی ۳۶۰ درجه دشمن است بشود ( یعنی محاصره کامل و بدون راه فرار) و با سازماندهی جوانان آن شهر ، محاصره را بشکند؟ این حرف رهبری اشاره به کاری بود که سردار سلیمانی در زمان محاصره شهر «آمرلی» توسط داعش در عراق انجام داد. این شهر در استان صلاح الدین عراق و در ۱۰۰ کیلومتری مرز ایران قرار دارد.
سردار سلیمانی در حالی که شهر در محاصره ی کامل داعش بود، شبانه و با بالگرد در یک اقدام بسیار خطرناک از بالای سر نیروهای داعش گذشت و وارد شهر شد و به سازماندهی نیروهای مدافع شهر پرداخت و باعث مقاومت شهر و جلوگیری از سقوط و قتل عام فجیع مردم و شیعیان شهر شد.
سردار_سلیمانی
انتقام_سخت
eitaa.com/basijtv
پایگاه بسیج
بازگشتِ بانوی دو عالم
علامه مجلسی در بحارالانوار روایتی طولانی با موضوع رجعت را مطرح میکند. در این روایت، مفضل میگوید از امام صادق پرسیدم: آیا پیامبر و امام على با قائم خواهند بود؟
حضرت فرمودند: آرى، والله پیامبر و على ناگزیر میباید قدم روى زمین بگذارند... اى مفضل! گویا میبینم که ما ائمه آن موقع جلوی پیامبر جمع شده و به آن حضرت شکایت میکنیم که امت بعد از وى چه به روز ما آوردند، و میگوییم امت، ما را تکذیب کردند؛... جمعى از ما را با سم و حبس کشتند. در این وقت پیغمبر سخت گریه میکند و میفرماید: اى فرزندان من! هرچه به شما رسید، بیشتر به جد شما رسید.
آنگاه فاطمه زهرا میآید و از ظلم هایی که در حق او و همسرش شده و غصب فدک و رفتن به میان مهاجرین و انصار و... شکایت میکند.
بنابر این روایت، حضرت فاطمه نیز جزء رجعت کنندگان خواهند بود.
بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷
رجعت
Be_Sooye_Zohoor
بر مشامم میرسد هرلحظه بوی انتظار
سلام حضرت دلبر، سلام قرص قمر، سلام ای دردانه ی زهرا، زمین که لطفی ندارد، از آسمان چه خبر؟ از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان اینجا آلودگی دلهایمان از حد هشدار فراتر رفته، نفس هایمان به شماره افتاده، سالهاست زندگیمان تعطیل رسمی است، هوای باریدن نداری مولاجان؟
گره ی کور ظهورت منم، قبول، اما خدا را چه دیدی شاید قرار است حُرّ تو باشم. گذر ثانیه های نیامدنت سخت است همچو حال عباس حین خالی شدن مَشکَش
همه عمر پاییزِ نبودنت است که دانه دانه زمستان میشود موهایی که برای آمدنت شانه زده ام بیا و برای همیشه بهاری کن. بیا و دلهای مُرده یمان را که به شال سبزت گره زده ایم با دم مسیحایی خودت زنده کن
منبرک_و_دلنوشته_مهدوی
be_Sooye_Zohoor