کاکتوس
کاکتوس به من درس زندگى داد .
هر چه بیشتر خودت باشى ،
هر چه متظاهر نباشى ،
کمتر طرفدار دارى .
کاکتوس تیز است و تیغ دار ،
اما حقیقت است ، راست است ،
خود را به دروغ لطیف نشان نمی دهد ،
به علت همین متظاهر نبودن
و خود بودنى ستودنى ،
کم طرفدار دارد و اکثرا تنهاست .
من گل هاى زیبایى را می شناسم
که درونشان سمى است ...
بهشان نزدیک شوى ،
مسموم و بیمار می شوى ،
هر چند که ظاهر زیبایى دارند ...
کاکتوس به من یاد داد :
ظاهر را رها و باطن را دریابم ...
که هر ظاهر زیبایى ،
لزوما خوش باطن نیست ...
کاکتوس به من گفت :
خودت باش ...
هر چند تیز و تیغ دار ...
حداقلش این است که
طرفدار کم دارى ،
اما همان اندک طرفدار ،
عاشقانه طرفدار تواند ...
کاکتوس را دوست دارم ...
کاکتوس خودش است ...