توئیزر
عثمانی به زور
ما به زور هم که شده مردم سوریه را پناه می دهیم. رییس جمهور دموکراتیک ترکیه با اعلام این مطلب، به تنها خبرنگاری که آنجا بود گفت: ارتش ترکیه خیلی وقت است که منتظر است. وی در پاسخ به این سوال که «منتظر چی؟»، گفت: منتظر خروج نیروهای آمریکایی و انگلیسی از سوریه بودیم تا زودی برویم در کشور سوریه برای مردم سوریه پناهگاه بسازیم و آنها را در پناهگاه خودمان پناه بگیریم.
رییس جمهور ترکیه همچنین از مردم سوریه خواست تا در مقابل گلوله باران هواپیماها و تانکها و توپهای ترکیه ای مقاومت نکنند و خودشان با زبان خوش بیایند پناه داده بشوند. رجب طیب اردوغان، با اشاره به اینکه حالا که آمریکایی ها نیستند، ما که هستیم؛ به همه گروههای تروریستی که تا حالا تحت حمایت آمریکا بودند، اطمینان داد.
بهزاد توفیق فر
طنزیمtanzym_ir
کامیون_یخچالدار_یادتون_نره /۳
توصیه های توی حرکت:
هرچی در مورد کوله پشتی سبک و وسایل کم و کفش خوب شنیدید درسته! اما اصلا لازم نیست بهش توجه کنید! میتونید هر کفشی که دوست دارید با هر مدل ساکی که خواستید رو با خودتون ببرید. چون همیشه تو سمت مقابل جاده ماشینایی هستن که شما رو که نمیتونید ساکتون رو ببرید یا پاتون تاول زده به مقصد برسونن... کفش مناسب مسیرم که دمپایی ابریه میفروشن!
همون طور که میدونید زیارت بدون متبرک کردن و ماچ آب دارو و بغل و دستمالیِ دو ساعت و نیمه ی ضریح اصلا حال نمیده! اصلا آدم باید حتما حتما دستش به ضریح برسه و علی الأحوط بوس آبدارم بکنه تا زبارتش قبول بشه... پس اگه میخواید به قیمت زیر دست و پا گرفتن بقیه و به گردن گرفتن چندین حق الناسِ حرام دستتون رو به ضریح برسونید و مستحبات رو به جا بیارید ایرادی نداره، اما تجربه میگه نمیتونید پس وقتتون رو تلف نکنید!
ابراهیم کاظمی
طنزیمtanzym_ir
حکایت آن برادر پادشاه کی از لفت و لیس ابا داشتی... و باقی قضایا.
آورده اند که در ازمنه قدیم، روستازاده ای به پادشاهی رسید. پس برادر خود را گفت که زین پس جایت پیش من است و نانت در روغن، بریز و بپاش و نگران نباش:
درویش فریدون شد، همکیسه قارون شد
همکاسه سلطان شد، تا باد چنین بادا
پس برادرش گفت از این درگذر که مرا نان جوین به که زندان اوین. و ترسم مرا از این لطف تو آن رسد که به فریدون رسید. شاه گفت: چگونه بود آن؟ برادر گفت:
آورده اند که در قدیم جوانی بود فریدون نام و برادرش مقامی یافته بود. فریدون شد برادر رئیس و افتاد به لفت و لیس. قضا را قاضی ای در آن شهر بود که با کسی تعارف نداشت و فریدون را گرفت و در هلفدونی انداخت.
شاه گفت: کار قضات همین است لیکن تا کسی خرفت نباشد از گیر و گرفت نترسد. و اگر تو را گرفتند برای تو همان کنم که آن جوان برای دختر وزیر کرد. برادر گفت: چگونه بود آن؟ شاه گفت:
در روزگاران قدیم دختر وزیری با اخلال در امر توزیع دارو در نظام اقتصادی کشور اخلال همی کرد:
دختران وزیر ناقص عقل
بهر پول از پی دوا رفتند
پس چون گرفتندش جوانی دهه هفتادی بیست میلیارد وثیقه برایش گذاشت و بیرونش برد.
برادر گفت: بلی قدما گفته اند زندانی و وثیقه چون کت شلوار و جلیقه اند که هرگز یکی بدون دیگری نتواند بود. لیکن وثیقه موقت است و آخر کار، محکومیت. و ترسم چون محکوم شوم چنان به زندانم افکنند که مهدی هاشمی را افکندند. شاه گفت: چگونه بود آن؟ برادر گفت خیلی پرتی و دانستم مرا از تو آبی گرم نشود. پس رفت صرافی زد و از نوسانات بازار ارز پولهای مشروع قلمبه درآورد.
فرزانه صنیعی
طنزیم| @tanzym_ir
هی توطئه کرد ضد ما ، پول گرفت
دشمن شد و از دشمن ما کول گرفت
پیشول که تور پهن کردی همه عمر
دیدی که چگونه تور پیشول گرفت
محمد محمدی
طنزیمtanzym_ir
نوشته قابل تامل
میگن پول عزاداری ها رو کمک فقرا کنید، مثل اینکه بگن دانشکده علوم پزشکی را تعطیل کنید پولش رو خرج درمان بیماران کنید..
نمیفهمند که محرم دانشگاه آموزش ایثارست و دانش آموختگان پناه فقرا...
صرفاً جهت اطلاع
eitaa.com/news100