بسیار زیبا و آموزنده

بسیار زیبا و آموزنده

پیرمردی در دامنه کوه های دمشق هیزم جمع می کرد ودر بازار می فروخت تا ضروریات خویش را رفع کند

یک روز حضرت سلیمان (ع) پیر مرد را درحالت جمع آوری هیزم دید دلش برایش بسیار  سوخت

تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را تغییر دهد یک نگین قیمتی  به پیرمرد داد که بفروشد تا در زندگی اش بهبود یابد

پیرمرد ازحضرت  سلیمان (ع) تشکری کرد وبسوی خانه روان شد

و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد ونگین را در نمکدانی گذاشت یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود

زن همسایه نمک نیاز داشت به خانع آنها رفت و زن نمکدان را به او داد

اما زن همسایه که چشمش به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد.

پیر مرد بسیار مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراخت و عصبانی

وخانم پیرمرد هم  گریه میکرد که چرا نگین را گم کردم

چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد جریان گم شدن نگین به حضرت سلیمان (ع) را گفت . حضرت

سلیمان (ع) یک نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی

پیرمرد ازحضرت  سلیمان (ع) تشکری کرد و خوشحال بسوی خانه روان شد در مسیر را ه نگین را ازجیب خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش چند قدم  دور نشست تانگین را خوب ببیند ولذت ببرد

دراین وقت ناگهان پرنده ای نگین را در نوکش گرفت وپرید

پیرمرد هرچه که دوید وهیاهو کرد فایده نداشت

پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی

پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد که صدای حضرت  سلیمان (ع) را شنید دید که حضرت  سلیمان (ع) ایستاده است وبه حیرت بسوی  او می نگرد

پیر مرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) برایش گفت میدانم که تو به من دروغ نمی گویی این نگین را از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی

و حتما بفروش که در حالت زندگیت تغییری آید

پیر مرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد پشتاره خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد خانه پیر مرد کنار دریا بود

هنگامی به لب دریا رسید خواست که کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در آب بشوید نگین از دستش خطا رفت به دریا افتاد

هرچه که کوشش کرد و شنا کرد. چیزی بدستش نیآمد .

با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمی رفت

همسرش به او اطمینان داد صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد اگر دوباره اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید

پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد به طرف خانه روان شد که تخت حضرت سلیمان (ع) را دید پشتاره را به زمین گذاشت دویدو گریخت .

حضرت سلیمان (ع) میخواست مانعش شود که فرستاده خدا جبریل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید که تو کی هستی که حالت بنده مرا تغییر میدهی ومرا فراموش کرده ای ! سلیمان (ع) باسرعت به سجده رفت واز اشتباه خود مغفرت خواست

خداوند بواسطه جبرییل به حضرت سلیمان گفت که تو حال بنده مرا نتوانستی  تغییر دهی حال ببین که من چطور تغییر میدهم

پیرمرد که به سرعت بسوی قریه روان بود با ماهی گیری روبرو شد

ماهی گیر به او گفت ای پیر مرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا چند ماهی به تو بدهم

پیرمرد ماهی ها را گرفت وبرایش دعای خیر کرد وبه خانه رفت

همسر ش شکم ماهی ها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهی ها  نگین  را یافت وبه شوهرش مژده داد

شوهرش با خوشحالی به او گفت توماهی را نمک بزن من به کوه میروم  تا هیزم بیاورم

هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید نگین اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود سریع به خانه همسایه رفت وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید ملتمسانه عذر خواهی کرد گفت نگینت را بگیرمن خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگویی چون شخص پاک نفس است اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد.

پیرمرد در جنگل بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند

چشمش به نگین قیمتی درآشیانه پرنده خورد .

 نگین را گرفت به خانه آمد زنش ماهی ها را پخت و شکم سیر ماهی ها را خوردند

فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت .حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تاکه خداوند نخواهد 

به خداوند یقین و باور داشته باشید.

منْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ

و هر کس بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را (به انجام) می رساند.(طلاق آیه3)

حق غنّی است، برو پیش غنی

نزد مخلوق، گدایی بس کن

seghlin

مردم ما واقعاً خوب اند، ماها بدیم

مردم ما واقعاً خوب اند، ماها بدیم

براى خاطر حفظ یک کشورى، براى خاطر استقلال یک کشورى که باز یک قدرتهایى نیایند دوباره در کشور ما و بخواهند چه بکنند؛ باید مردم را نگه دارید. هر کدام در هرجا که هستید مردم را همراه خودتان نگه دارید. و مردم را با هم جوش بدهید... مردم ما واقعاً خوب اند. شاید نظیر ملت ایران در هیچ جا نباشد. ماها بدیم. آنها خیلى خوب اند.

امام_خمینی

صحیفه نور، جلد ١٣،صفحه ١٩٠

صحیفه نور امام خمینی(ره)

Sahifeh_noor

الیزابت

الیزابت

ای سیده بانوی منور الیزابت

ای خوشگل و خوش تیپ و موقر الیزابت

تو قبله حاجاتی و لندن شده کعبه

ای شافع ما در صف محشر الیزابت

دیشب چو بدیدیم شجرنامه پاکت

گشتی به نسب مهتر و بهتر الیزابت

از بس به دعای تو همه خلق جهانند

شد سن تو با نوح برابر الیزابت

در کاخ باکینگهام مرا نیز دعا کن

ای بانوی علیای مخدر الیزابت

ای ربع جهان سیطره عمق نگاهت

ای وارث چنگیز و سکندر الیزابت

جمعی همه حیران جلال و جبروتت

هستی به مثل همچو سمندر الیزابت

با دین مبینت تو جهان را بکن ارشاد

چون بوده ای از جنگ مکدر الیزابت

با خانم مِی زود بگو تا بفرستد

بس کشتی و هم ناو به احمر الیزابت

از عطسه تو جمله ی اعراب پریشان

قربان تو هر فربه و لاغر الیزابت

گویند تو را مادر هر مومن و مسلم

شد منکر آن مشرک و کافر الیزابت

افطار بدادی تو بسی روزه خوران را

مقبول بود نذر تو مادر الیزابت

دیگ پلوی توست شفای دل عشاق

کردی همه را سیر سراسر الیزابت

تو مادر اعرابی و هم دایه ایشان

از این چه بود بهتر و خوشتر الیزابت

با این همه پولی که ز اعراب ستاندی

یک روز به سلمان بشو همسر الیزابت

علیرضا تیموری

طنزیم مخاطبانtanzym_ir

کبوتران بقیع سینه چاک می افتند

http://uupload.ir/files/f5k4_%DA%A9%D8%A8%D9%88%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86.jpg

کبوتران بقیع سینه چاک می افتند

میان معبر خون بی پلاک می افتند

برای امر به معروف و نهی از منکر

هنوز فاطمه_ها روی خاک می افتند

****تجمع مردمی ****در حمایت از رشادت بانوی آمر به معروف

و مطالبه از دستگاه قضا برای مجازات قاطع اوباش و هنجارشکنان

چهارشنبه29خرداد ساعت18

مقابل شهردای خمام(محل وقوع حادثه)

[فرنود فرحناک]

اطلاعیه مقررات و قوانین رزرو اینترنتی در مدارس مشهد - تابستان

اطلاعیه

مقررات و قوانین رزرو اینترنتی در مدارس مشهد -  تابستان۹۸

1- ارائه کارت شناسایی عکس دار ,حضور شخص فرهنگی و یا بستگان درجه 1 (پدر- مادر و فرزندان) در هنگام ورود به مدرسه الزامی است.

در غیر اینصورت اتاق تحویل داده نشده و وجه نیز مسترد نمی گردد.

2-لطفا پس از رزرو قطعی مستقیمابه آدرس مدرسه رزرو شده مراجعه نموده و از مراجعه به ستاد اسکان اجتناب کنید.

3-هرگونه تغییرآموزشگاه و تمدیدآن امکان پذیر نمی باشد.

4-رزرو اینترنتی مدارس در بازه زمانی اول تیرماه لغایت 16 شهریورماه فعال خواهد بود.در صورت لغو رزرو مبالغ با تاخیر به حساب شخص فرهنگی برگشت خواهد شد.

5- تعداد نفرات بایستی مطابق با تعداد افراد ذکر شده در سند پذیرش باشد و از ورود نفرات اضافه جلوگیری بعمل خواهد آمد.

6- از پذیرش افراد به صورت مجردی جلوگیری بعمل خواهد آمد.

7- ورود به آموزشگاه و تخلیه آموزشگاه صرفا مطابق سند پذیرش بوده و پذیرش زود هنگام امکان پذیرنمی باشد.

8- ستاد اسکان هیچ تعهدی در قبال تمدید یا کاهش مدت اسکان ویا تعویض آموزشگاه ندارد.

9- هرگونه پذیرش با پرسنلی همکاران شاغل در شهر مشهد ممنوع و ضمن ممانعت از اسکان وجه واریزی مسترد نخواهد شد.

10- در صورت تمایل به انصراف حداکثر تا 24ساعت قبل از ورود ، به سایت مراجعه و نسبت به لغو رزرو اقدام فرمایید.

توجه:در صورتیکه  موفق به رزرو اتاق نشدید جهت پذیرش حضوری  به پایگاه های اسکان فرهنگیان در سطح شهر مشهد مراجعه فرمایید.

11-هر پرسنلی فرهنگی فقط یک اتاق با تعرفه فرهنگی می تواند رزرو کند و در صورت نیاز به اتاق بعدی ،بقیه اتاق ها با تعرفه کارمندی محاسبه خواهد شد.

12-میهمانان محترم توجه داشته باشند رزرو زمانی انجام شده است که وجه از طریق اینترنت پرداخت و پس از آن کد رهگیری و شناسه پرداخت اخذ گردد.

13-استرداد وجوه واریزی فقط در صورت اعلام انصراف قابل اعمال می باشد که در پایان تعطیلات به حساب شخص فرهنگی واریز خواهد شد .

eskan1600