شمار شهدا و زخمیهای جنگ یمن از ۵۰ هزار نفر فراتر رفت
وزارت بهداشت یمن اعلام کرد شمار شهدا و زخمیها از آغاز حمله نظامی ائتلاف سعودی به یمن در سال ۲۰۱۵ تاکنون از مرز ۵۰ هزار نفر گذشته است.
YjcNewsChannel
افزایش ۱۰ درجهای دما در شمال ایران
مدیرکل پیشبینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی از افزایش دما در بیشتر مناطق کشور از امروز تا یکشنبه هفته آینده (۲ تا ۵ خرداد) خبر داد و گفت: این افزایش دما در شمال و شمال شرق کشور تا ۱۰ درجه سانتیگراد خواهد بود
YjcNewsChannel
دختری با پدرش میخواستند از یک پل چوبی رد شوند.
پدر رو به دخترش گفت:
دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم.
دختر رو به پدر کرد و گفت:
من دست شما را نمیگیرم ،شما دست مرا بگیر.
پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم.
دخترک گفت: فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم،
اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را رها نخواهی کرد!
این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است؛
هر گاه ما دست او را بگیریم ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم،
اما اگر از او بخواهیم دستمان را بگیرد، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد!
و این یعنی عشق...
"دعا کنیم فقط خدا دستمونو بگیره"
حوزه حضرت زینب(س)
بسیج جامعه زنان کنگاور
فردا جمعه 3 خرداد 1398 هجــری شمســی
18 رمضان 1440 هجـری قمـــری
22 می 2019 میلادی
اوقات_شرعی_رشت:
اذان صبــح فـــردا 4:12
طلوع آفتاب فردا 5:57
iribnews_guilan
تاثیر حمد
بعد از فتح خرمشهر مقر اطلاعات کشور درمنطقه پل چوبی بود در آن زمان هنوز بعضی از سنگرهای
عراقی پاکسازی نشده بود وگاهی از تاریکی شب استفاده می کردند ومی خواستند اسیر بگیرنداز طرفی
هم منطقه به دلیل جنازه های فراوان عراقی ها که جامانده ودفن نشده بودند آلوده شده بودند وسگهای
فراوانی آنجا جمع شده بودند و از بس از این جنازه هاخورده بودند هار شده بودند و بچه ها از آن سگها
وحشت عجیبی داشتند ما به اتفاق برادر محمدحسین مهاجر یک روز بعد از ظهر
دراین جو می خواستیم برای بررسی مسائل قبل ازشناسایی به خط برویم
که باخمپاره 120 سنگر آقای صادق سلیمی که فرمانده گردان بود
وبعدها شهید شدند را زدند در آنجا بود که برادر مهاجر به چند مجروح
درآنجا تنفس مصنوعی داد وبا یک تویوتا وانت که می خواست به سمت
خط برود مجروحین را به اورژانس که حدود یک کیلومتر ونیم فاصله داشت برد که تقریباً ساعت 9 شب
بود در برگشت وسیله دیر گیرش آمده و اسلحه هم به همراه نداشت چون معمولاً نیروهای اطلاعات با
خود اسلحه حمل نمی کردند خلاصه ایشان حدود 200 متر که ازجاده فاصله گرفته بود سگها شروع به
پارس کردن می کنندکه ایشان جا می خورد و کمی به عقب می رود همین طور که دارد به عقب می رود
با خودمی گوید خوب حالا عقب می روی بعدش چه ؟ کجا ؟وسط خیابان مگر ماشین الان نگه می دارد ؟
(نمی تواند سوار ماشینی بشود چون جاده ومسیر خطرناک بوده ممکن بود که عراقیها او را سوار کنند )
وقتی می بیند که هیچ راهی ندارد شروع می کندبه خواندن سوره حمد وقتی ایشان شروع می کند با صدای
بلند سوره حمد را می خواند صدای سگها کم کم محومی شود به طوری که دیگر صدایی نمی شنود با
خدای خود می گوید: خدا عجب خدایی هستی همه جا هوای ما را داری خلاصه آنجا که این اتفاق
برایش افتاده بود حدود 200 متر از مقر فاصله داشت حدود 50 متر که می آید ومی خواهد از پیچ رد شود
نگاهی به پشت سرش می کند ومی بیند که آن سگها روی تپه ها ایستاده اند ودارند به سمت او نگاه می
کنند
راوی: همرزم شهید محمد حسین مهاجر قوچانی
جمعیت رهروان امر به معروف ونهی ازمنکراستان خراسان رضوی