سحرنوزدهم
سحر_نوزدهم بے پدرے بد دردیست
دَمِ زینب شده بازم مڪڹ اے صبح طلوع
سخنم را بگذارید کــــــه کوتــــــاه کنم
این سحر، کاش علی، جانبِ مسجد نرود
با وضو آمد به قصد لیلة الفرقت ،علی
ابن ملجم در شب احیا چه قرآنی گشود....
کوفه امشب غم و اندوه بزرگے دارد
هرطرف می نگرے عطرعلی(ع) می آید
کودکان گریه کنان در پے بابا هستند
آسمان زخم علی(ع)دیده وخون میبارد
غصه و درد دلش بسیار است
چشم او در پی یک دیدار است
امشب ای فجر کمی زود بیا
وقت دیدارِ علی با یار است
Be_Sooye_Zohoor