به خدا گفتم!
چرا مرا از خاک آفریدی؟
چرا از آتش نیستم !؟
تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند،
او را بسوزانم !
خدا گفت: تو را از خاک آفریدم
تا بسازی ! .
نه بسوزانی !
تو را از خاک، از عنصری برتر ساختم .
تا با آب گـِل شوی و زندگی ببخشی .
از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند ! .
بازهم زندگی کنی و پخته تر شوی .
باخاک ساختمت تا همراه باد برقصی .
تا اگر هزار بار تو را بازی دادند، تو برخیزی ! .
سر برآوری ! .
در قلبت دانهٔ عشق بکاری ! .
و رشد دهی و از میوهٔ شیرینش زندگی را دگرگون سازی ! .
پس به خاک بودنت ببال .
قدر لحظه لحظه زندگیمونو بدونیم.
T.k
همیاران آسایشگاه معلولین و سالمندان گیلان-رشت (خیریه)