به مناسبت روز جوراب
رنجیده زن و فرزند، از گند من و جوراب
یک عمر اسیرانند، در بند من و جوراب
با بوی فرارانگیز، از دور هویداییم
کس نیست به رسوایی، مانند من و جوراب
آنقدر که جان کندیم، باید که به آوازه
سوراخ ترین باشد، پسوند من و جوراب
یک عمر بدون کفش، سر کرده و خوشحالیم
صدشکر که ریگی نیست، پابند من و جوراب
هرچند که در تقویم، روز پدر و مرد است
مِن بعد بنامیدش، پیوند من و جوراب
از عمر من و جوراب، یک سال گذشت اما
باز است به روی من، لبخند زن و جوراب
احد ارسالی
وطنز پایگاه شعر و ترانه طنز
vatanz_ir