در پاسخ به طرح شبهات اخیر روحانی پیرامون آیات ۲۱ و ۲۲ سوره غاشیه
اخیرا آقای روحانی در سخنرانی خود ضمن شبهه افکنی در تکلیف حکومت به اجرای احکام دین، به آیات ۲۱ و ۲۲ سوره غاشیه استناد کردند که خداوند به پیامبر میفرماید: "فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ لَّسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِرٍ"که در جهت پاسخگویی به این شبهه مطلب زیر تقدیم میگردد:
۱- نکته اول این که بدانیم سوره مبارکه غاشیه، سوره ای مکی است و در زمانی نازل شده است که هنوز پیامبر اکرم (ص) موفق به تشکیل حکومت اسلامی نگردیده اند که بتوانند در جهت وضع قوانین و اداره جامعه، احکام شرعی را مبنا قرار دهند و الا وقتی حکومت تشکیل شد مراتب امر به معروف و نهی از منکر موضوعیت پیدا میکند که تلاش لسانی و سپس عملی برای زدودن منکرات از جامعه است.
۲- آیات مزبور خطاب به کفار است نه مومنان، یعنی کافران را نمیتوان به زور مومن کرد و البته بلافاصله در ادامه همان آیات، خداوند به پیامبر میفرماید "إِلَّا مَن تَوَلَّى وَکَفَرَ فَیُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَکْبَر" که نشان میدهد آنانی که به نصایح پیامبر گوش نمیدهند و روی برمیگردانند، همانا کفاری هستند که شایسته عذاب هستند و البته عذاب خداوند بزرگتر از عذاب دنیوی ایشان است که همانا جنگ با ایشان و سیطره بر آنها میتواند باشد.
۳- این آیات به پیامبری نازل میشود که خداوند در آیات ۶ سوره کهف و ۳ سوره شعرا و ۸ سوره فاطر او را خطاب قرار میدهد که تو میخواهی برای هدایت مردم، جانت را از دست بدهی و این طور نیست که مثل فلان سیاستمدار، هیچ دلسوزی در زمینه هدایت مردم نشان ندهد و در واقع همان مذکر هم نباشد و بعد به استناد آیه ای مکی که در زمان فقدان حکومت اسلامی نازل شده است، تکلیف حکومت در راستای هدایت جامعه را از اساس منکر شود!
۴- وقتی به یاد بیاوریم آقای روحانی قبلا گفته است حکومت هیچ تکلیفی برای آخرت مردم ندارد و مبلغان دین را بیکار و متوهم خوانده است، متوجه میشویم استناد ایشان به آیات 21 و 22 سوره غاشیه از جهت فهم دقیق از دین و دلسوزی برای مردم نیست بلکه در راستای تحریف مفاهیم مسلم دینی است، کما این که بجای این که از عاشورا درس مقاومت و شجاعت بگیرد، درس مذاکره میگیرد!
۵- در شرایطی که حکومتهای غربی از تمام ظرفیتشان برای تعمیم مبانی فکری غلط و انحرافی خود به دیگر جوامع بهره میگیرند تا آنجا که اگر نظرات ایشان مثلا درباره همجنسگرایی مطاع نشود، آن جامعه و حکومت را تحت فشار میگذارند و از شبکه های اجتماعی برای تغییر فرهنگها و حتی براندازی حکومتها به صورت سیستماتیک استفاده میکنند، چطور میتوان با خوش باوری و بدون هرگونه چاره اندیشی در برابر این حکومتها و ابزارهایشان، خلع سلاح ماند؟! آن هم در حالی که فیلترینگ در تمام کشورها وجود دارد لیکن تنها محدوده ها و حساسیتهایشان متفاوت است؟! و حتی مدعیان آزادی بیان هم در مسائلی مثل "هلوکاست" به فیلتر و سانسور و حتی مجازات میپردازند.
۶- نکته دیگر این که مگر میتوان از اسلام که حاصل زحمت ۱۲۴ هزار پیامبر و امامان و اولیای الهی است چشم پوشید و موازین انسان ساز این مکتب الهی را در جهت تکامل انسان و جامعه به کار نگرفت؟! آیا این کفران نعمت نیست؟! آیا این ایستادن در برابر اسلام نیست؟! آیا میتوان علوم انسانی اسلامی را کنار گذاشت و علوم انسانی غربی که بر مبنای ماتریالیزم و اومانیسم بنا نهاده شده اند را مبنای حکمرانی قرار داد؟! و حتی علوم انسانی اسلامی را به سخره گرفت و به قراردادن قرآن در داشبورد خودرو تعبیر کرد؟! اصلا اگر قرار باشد حکومت غیراسلامی با حکومت اسلامی هیچ تفاوتی نداشته باشد چرا باید حکومت اسلامی تشکیل داد و چرا این همه آیات قرآن کریم بر مبنای تشکیل حکومت نازل شده اند؟!
سیاوش آقاجانی
nazokbin