*وسطی بازی وسط خیابان*
موضوع انشاء: دوست دارید به کدام کشور سفر کنید؟
من دوست دارم به فرانسه سفر کنم، پدرم می گوید: آنجا خیلی جای دیدنی دارد مثل شانزلیزه، برج ایفل و جاهای باحال دیگر.
یکروز که تلویزیون داشت فرانسه را نشان میداد. دیدم چیزهای دود زا مثل عروسیها که دود درست میکنند در خیابان هایش هست. چند نفر آن وسط بالا و پایین میپریدند و چند نفر آن طرف با لباس سیاه تیراندازی میکردند. فکر کنم وسطی بازی میکردند فقط چون توپ یا گوله جوراب نداشتند با تفنگ بهم میزدند و جا خالی میدادند. به پدرم گفتم: اینجا میخواهیم برویم؟ یک وقت نمیریم؟! پدرم اخمی کرد و گفت: دیگر حرف زشت نزن! فرانسه مهد فرهنگ و آزادی است. آنجا اگر گاز اشک آور میزنند بخاطر این است که چشمهای مردم را بشورند که بهتر ببینند. گفتم: اینها که تیر میخورند نمیمیرند؟ مثل جومونگ که هی نمیمرد؟ پدرم گفت: چرا ولی خب همه باید یک روزی بمیرند. چه بهتر که آدم بدون درد و خرج دکتر و معطلی توی بیمارستان، وسط خیابان بمیرد.
من حالا که فهمیده ام فرانسه چقدر دیدنی است و چه مردم خوبی دارد تصمیم گرفتهام، بزرگ که شدم برای ازدواج هم به فرانسه سفر کنم.
علی پرتوی
طنزیمtanzym_ir