دست تکان دادم و گفتم: دربست. پراید نقره ای بود با یک راننده حدود ۳۰ سال. تا نشستم صحبتمان گل کرد.

دست تکان دادم و گفتم: دربست. پراید نقره ای بود با یک راننده حدود ۳۰ سال. تا نشستم صحبتمان گل کرد. از کی روش و مردانگی و شجاعت و ذکاوتش شروع شد و رسید به اوضاع سیاسی مملکت. آقای راننده معتقد بود که فساد و دزدی بزرگ ترین دلیل پسرفت کشور بوده است. به اینجای بحث که رسید به زمین و زمان فحش می داد و گلایه داشت که چرا با اختلاس گران و دزدها و فاسدین برخورد نمی شود. در حین و بین فریاد و فغان بود که گفتم: "رسیدیم". ماشین را نگه داشت و پرسیدم: "چقدر تقدیم کنم؟" کل مسیر ۱۰ دقیقه می شد. با اسنپ و تپسی نهایت می شد ۴هزارتومان و آژانس هم ۷هزارتومان می گرفت اما آقای معترض به فساد به من گفت: ۱۰هزار تومان.

فساد

اختلاس

از_ماست_که_بر_ماست

مشت_نمونه_خروار

بابک_مهدیزاده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.