امروز_شاه_فرار_کرد
مردم شاهدوست ایران!؟
محمد_رضا_پهلوی
تاریخ معاصر ایران را بررسی کنید، از قاجار تا پایان پهلوی که آخرین دوره پادشاهی در ایران بوده است، مجموعا ۹ شاه به قدرت رسیده اند.
نکته جالب اینجاست، از این ۹ پادشاه فقط ۳ نفر با مرگ طبیعی دوران سلطنتشان به پایان رسیده است.
۶ پادشاه یا توسط مردم ترور شده اند مثل ناصرالدین شاه، یا با دخالت کشورهای خارجی از کشور فرار کرده و تبعید شده اند مثل محمدعلی شاه و رضاشاه پهلوی.
و یا با اعتراض مردم از قدرت کنار رفته اند مانند: محمدرضا پهلوی.
این تصور که عموما مردم ایران شاه دوست بوده اند، تصور اشتباهی است. تاریخ می گوید ایرانی ها هر بار که توانسته اند در برابر ظلم_پادشاهان مستبد مقاومت کرده اند.
امروز، عده ای در مورد محمد_رضا_پهلوی چنین تصویرسازی میکنند که او شاه خدمتگزار و محبوبی بود و از اواخر سال ۵۶ به دلیل نابسامانی ها با اعتراض عمومی مردم مواجه شد.
در حالی که محمدرضا در طول سلطنت ۳۷ ساله خود در برهه های مختلف با ترور تظاهرات_عمومی طراحی کودتا مواجه بود.
اولین بار سال ۱۳۲۷ در دانشگاه تهران ترور شد، مردم در سال ۳۱ و ۳۲ در تظاهرات سراسری مجسمه های شاه را پایین کشیدند و شاه به بغداد فرار کرد.
در سال ۴۲ با کشتار سنگین مردم معترض را سرکوب کرد. در دهه پنجاه اوج فعالیت ساواک برای شناسایی و سرکوب مخالفین بشمار میرفت.
همه این موارد یعنی نظام شاهنشاهی پهلوی در طول ۳۷ سال سلطنت محمدرضا مداوم اما غیرمستمر با اعتراضات مردمی روبرو بوده است. انقلاب اسلامی محصول چند ماه تظاهرات و یا صرفا افزایش گرانی ها و تورم نبود.
تاریخ را بطور یک مجموعه باید مورد تحلیل قرار داد.
"علیرضا زادبر"
پ.ن: خدایا، به حق خون همه شهدایی که برای استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران ریخته شده، شر همه لیبرالهای غربزده و خائنان و منافقین و آخوندهای اشرافی را در هر پست و مقامی که هستند کم کن بزودی...
رضا شاه روحت شاد؟!
کاش فقط بخش ۳ از فصل ۵ کتاب تاریخ_ایران_مدرن نوشته آبراهامیان را کپی میگرفتم میبردم وسط مردم پخش میکردم! در اینجا تنها چندتا از عناوینی که در این بخش از کتاب شرح داده شدند را می آورم:
تو این بخش به خوبی اوضاع اقتصادی اجتماعی مردم تو اوایل دهه ۵۰ شرح داده شده، ایران در دهه ۵۰ یکی از بدترین کشورهای جهان در توزیع نابرابری ثروت بوده!
ایران یکی از بدترین کشورهای جهان در بهداشت عمومی نیز بوده، در نرخ مرگ و میر و نسبت پزشک به بیمار ایران بدترین کشور خاورمیانه بوده
ایران در دهه ۵۰ یکی از پایینترین نرخهای اموزش عالی رو داشته، ۶۸٪ جمعیت بزرگ سال بیسواد بودند و ۶۰٪ کودکان نمیتوانستند دوره دبستان را تا انتها طی کنند و تنها ۳۰٪ متقاضیان کنکور میتوانستند وارد دانشگاه شوند
در دهه ۵۰ شمار پزشکان ایرانی در نیویورک بیشتر از شهرهای ایران بود و اصطلاح فرارمغزها اولین بار برای ایران در این سالها مطرح شد
در دهه ۵۰ بخش عمدهای از مناطق روستایی بدون برق، مدرسه، آب لوله کشی و امکانات رفاهی بودند
جالب است بدونید در تهران از هر ۱۰ نفر یک نفر خودروی شخصی داشت اما این نسبت در دیگر مناطق کشور ۹۰ به ۱ بود
در آخر اینکه وضعیت ایران طبق گزارشهای آمریکاییها بدتر از سوریه بدون نفت ارزیابی میشده!
تو این بخش به صورت خلاصه نکات زیادی برای روشن شدن وضعیت ایران در دهه ۵۰ موجود است، بدبختی امروز ما حاصل داشتن نرخ پایین کتابخوانی در کشور است، نسلی که تقریبا از تاریخ هیچ نخوانده و فقط طلبکار است و عصبانی، تعبیر اباذری برای توصیف این جماعت بهترین تعریف است.
ناگفته نماند که ابراهامیان یک مورخ امریکایی است که رابطه خوبی هم با جمهوری اسلامی ندارد
تاریخ ایران مدرن
سعید صباحی
پیشبینی تاریخی امام خمینی از فرار شاه و عدم پذیرش او توسط دوستان و اربابانش در سخنرانی 13 خرداد 1342 شمسی:
«ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت می کنم. دست بردار از این کارها؛ آقا! اغفال دارند می کنند تو را، من میل ندارم که یک روز، اگر بخواهند بروی همه شکر کنند... اگر دیکته می دهند دستت و می گویند بخوان، در اطراف آن فکر کن... و الّا تکلیف ما مشکل می شود و تکلیف تو مشکل تر می شود. نمی توانی زندگی کنی، ملت نمی گذارد زندگی کنی،...آقا چهل و پنج سالت است شما...بس کن، نشنو حرف این و آن را، یک قدر تفکر کن...یک قدر عبرت ببر، عبرت از پدرت ببر...ولله اسرائیل به درد تو نمی خورد. قرآن به درد تو می خورد...تو مگر بهایی هستی که من بگویم کافر است بیرونت کنند، نکن این طور...همه چیز را گردن تو دارند می گذارند. بیچاره! نمی دانی آن روزی که یک صدایی درآید یک نفر از اینها که با تو رفیق هستند، رفاقت ندارند، اینها همه رفیق دلار هستند...»
بررسی اقدام قابل تامل سازمان بازرسی گیلان/ احیاناً انتقال مالکیت داماش برای دریافت کمک 500 میلیون تومانی نبود؟!
به گزارش خزرآنلاین، کمک مالی شهرداری رشت به دو تیم داماش و سپیدرود همواره بحث برانگیز بوده است. از طرفی علی بهارمست، سرپرست شهرداری رشت همزمان سرپرستی باشگاه سپیدرود را هم بر عهده دارد و از سوی دیگر نام داماش با اسماعیل حاجی پور، عضو شورای شهر رشت گره خورده است. شاید به همین دلیل است که طرح لایحه کمک مالی شهرداری رشت به این دو تیم خصوصی بارها در شورا تکرار و با موافقت و مخالفت فراوانی روبرو شده است. با این حال، سرانجام در جلسه دیروز، اعضای شورا با لایحه کمک مالی به سپیدرود به مبلغ نهصد میلیون تومان و داماش به مبلغ پانصد میلیون تومان موافقت کردند.
موافقت قابل تامل سازمان بازرسی با کمک مالی شهرداری به تیم داماش!
نکته عجیب در این میان اما در گزارشی که برخی رسانه ها از این جلسه منتشر کرده اند، نهفته است. بنا به آن چه در برخی رسانه ها منتشر شده است سازمان بازرسی در پاسخ به استعلام شورای شهر رشت، این کمک را با شرط قید در بودجه و عدم استفاده شخصی افراد ذی نفوذ بلامانع دانسته است! اگرچه سازمان بازرسی شروطی را برای این کمک مالی طرح می کند اما در اصل موضوع تغییری ایجاد نکرده و این سازمان، کمک مالی هنگفت شهرداری رشت را به دو باشگاه خصوصی بلامانع می داند. آن هم باشگاه هایی که هر یک به نحوی مرتبط با یکی از مسئولان مدیریت شهری هستند.
اگرچه گفته می شود اعضای شورا در جلسه دیروز با توجه به پاسخ سازمان بازرسی، با این لایحه کمک مالی موافقت کرده اند، اما علوی، رئیس شورای اسلامی شهر رشت همچنان بر منع قانونی کمک مالی به داماش پافشاری می کند و می گوید: با توجه به اینکه اسماعیل حاجی پور عضو فعلی شورای رشت به عنوان یکی از مدیران تیم فوتبال داماش مشغول فعالیت است، منع قانونی برای انجام مساعدت وجود دارد.
در مقابل حاجی پور هم مدعی می شود که در حال حاضر هیچ مسئولیتی در داماش ندارد و فقط به عنوان هوادار در کنار تیم حضور دارد. وی می افزاید: درست است که در داماش مسئولیتی ندارم و بیرون هستم اما همه هزینههای تیم را پرداخت میکنم! گویا حاجی پور را باید هواداری دانست که تمام هزینه های داماش را می پردازد!
آیا حاجی پور واقعا مسئولیتی در داماش ندارد؟!
چند وقتی است که حاجی پور بر انتقال مالکیت داماش به فرد دیگری اصرار دارد. وی حتی در جلسه دیروز شورا هم می گوید: از شهریور 97 مالکیت باشگاه داماش گیلان را به فرد دیگری انتقال دادم و سپس نامهای به بازرسی و شهرداری رشت دادیم.
نکته جالب در اظهارات حاجی پور اینست که حتی خودش هم به این موضوع اعتراف می کند که بعد از انتقال مالکیت، نامه هایی را به بازرسی و شهرداری رشت ارائه کرده است. حاجی پور حتی بر این موضوع که تمامی مخارج داماش را می پردازد، معترف است. آیا مالکیت داماش در اقدامی صوری تغییر کرده تا مانعی بر سر راه کمک 500 میلیونی شهرداری به داماش وجود نداشته باشد؟! اگر بپذیریم که حاجی پور تمام هزینه های داماش را تا کنون پرداخته، احیاناً این 500 میلیون تومان قرار نیست برای جبران همان هزینه ها، به جیب شخصی حاجی پور سرازیر شود؟ بد نیست به این موضوع هم اشاره شود که اگرچه حاجی پور بنا به ادعای خودش هیچ مسئولیتی در داماش ندارد اما فرزندش هم اکنون سرپرستی داماش را بر عهده دارد.
بی تردید سازمان بازرسی گیلان نقش مهمی را در برخورد با مفسدان اقتصادی و پیشگیری از بروز جرایم در استان ایفا کرده است. دستگیری اخیر برخی مدیران دولتی در گیلان که منجر به رضایت شهروندان شده است، موید این مطلب است. با این حال مشخص نیست سازمان بازرسی گیلان دقیقا چه تدبیری برای کنترل شروطی که وضع کرده است، پیش بینی کرده است. مثلا چگونه می توان از عدم استفاده شخصی افراد ذی نفوذ در بدنه باشگاه داماش از این بودجه هنگفت 500 میلیون تومانی اطمینان پیدا کرد؟!
خزرآنلاین
khazaronline
Khazaronline.com
مرد تنهای شب
محمد دو ماه است در یکی از زمینهای رهاشده در خیابان طبرسیشمالی مشهد در یک کانکس چندمتری میخوابد.
در چهلوهفتسالگی و باوجود سالها کارگری، نه سرپناهی برای زندگی دارد و نه درآمدی بخورنمیر برای زندهماندن.
به قول خودش گاهی بهاندازه خرید یک نان هم پول ندارد. بعضی روزها برای خرجوبرجِ خود ضایعات جمع میکند.
کفشهای محمد درست مانند خودش خسته و رنجور هستند از رفتن، رفتن، رفتن و نرسیدن.
شهرآرا روایتگر زندگی مردی است کهمیگوید نزدیک به ۲ ماه است در اتاقکی آهنین زندگی میکند
اینجا بخوانید
http://shahraraonline.ir/news/93098
ShahraraNews