روزی برسد سر برود دار نباشد

روزی برسد سر برود دار نباشد

فرمانده خودش باشد و سردار نباشد

قطعا به علی پشت کند کوفه شبی که

در ما ادب میثم تمار نباشد

قرآن سر نی می رود آن روز که در جنگ

فریاد کند حیدر و عمار نباشد

"مردم دو گروهند " زبیرند و بُریرند

این وقت خطر ، باشد و آن ، یار نباشد

برخیز و بیا آمده یوسف سرِ بازار

عیب است در این شهر خریدار نباشد

در کوفه چه بسیار به یک سکه بریدند

در کرببلا صحبت دینار نباشد

ظلم آمده در می زند این خانه ی مولاست

زهرا پسِ در کاش که اینبار نباشد

بگذار ابوذر شده باشیم ، چه بهتر

نام من و تو سر خطِ اخبار نباشد

فرمانده خودش مانده خدایا نپسندی

در جامعه دیگر اولی الابصار نباشد

شاعر:

محسن_ناصحی

«امید به غیرخدا»؛

http://uupload.ir/files/aaj6_%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF.jpg

«امید به غیرخدا»؛

وقتی برادران «حضرت یوسف» ع،

میخواستند یوسف ع را توی چاه بیندازند،

حضرت یوسف ع لبخـندی زد! یهودا پرسـید؛

چرا می خنـدی.!؟ اینجا که جای خنـده نیست.!

یوسف ع گفت؛

روزی در این فکر بودم که چطور،

کسی میتواند به من اظهار دشمنی کند،

با اینکه برادران نیرومندی چون شما دارم.!

اما حالا می بینم «خداوند»،

«همین برادران را» بر من «مسـلط کرد»،

تا بدانم تکیه گاهی غیر از خدا وجود ندارد،

و در حقیقت دربدری و چاه نشـینیِ امروز من،

تاوانِ تکیه کردن به غیر خداوند مهربان است.!

kemiyagar

برای مطامع دنیا علی(ع)فروشی نکنیم

برای مطامع دنیا علی(ع)فروشی نکنیم

داستان صحابی که علی(ع) را نفروخت!!!

روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند:

من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.

اصحاب پرسیدند چطور ؟

مولا فرمودند:

آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.

ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود:

شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید'

و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟

شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟

تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم.

آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.

مولا گریه می کردند و می فرمودند:

به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمانی محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.

مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان

علی فروشی نکنیم......

برآوردن آرزوی کودک سرطانی توسط دوچرخه سواران مشهدی

http://uupload.ir/files/6ipg_%D8%A8%D8%B1%D8%A2%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%86.jpg

برآوردن آرزوی کودک سرطانی توسط دوچرخه سواران مشهدی

 دوچرخه سواران مشهدی در اقدامی پسندیده آرزوی یک کودک سرطانی که علاقه زیادی به دوچرخه سواری دارد را با جشن تولد برآورده کردند.

Razavieduu

آیت‌الله حائری شیرازی (رضوان‌الله تعالی علیه)

آیت‌الله حائری شیرازی (رضوان‌الله تعالی علیه)

اینترنت به عنوان یک بلندگو برای رساندن سخن شما

بعضی ها می گویند حالا که اینترنت و این شبکه ها آمده دیگر کاری برای اسلام و دین و این ها نیست؛ این ها اقبال به اسلام و معنویت کهنه شده است!!! 

اما من عرض می کنم، حالا اینترنت یک بلند گو است، حالا که بلند گو درست شده کار تمام شده؟ نه!

بلند گو صدای انسان را رسا تر می کند، آن هایی که می گفتند بلند گو حرام است، اشتباه می کردند؛ حالا می گویند اینترنت هم حرام است، شما بروید در آن فضای مجازی حضور پیدا بکنید، این بازاری است که مردم می آیند آن جا برای خرید، شما سعی بکنید جنس تان را مرغوب تر با بسته بندی زیبا تر، عرضه بکنید بازار عالم از شما محصول و کالایتان را می خرد. همان طوری که ما نمی توانیم جلوی اینترنت را در داخل بگیریم آن ها هم نمی توانند جلوی عرضه کالای شما را در این فضا بگیرند، اگر هشام بن حکم متکلم شیعی قرن دوم قمری و از اصحاب امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) این اینترنت در دستش بود آن وقت می دید که چه بر سر آمریکا می آید، برهان های هشام بن حکم، را عرض می کنم.

 حالا اگر هشام نیست شما ها هستید، شما فرزندان آن ها هستید، نفس فاطمه ی زهرا سلام الله علیها به شما کمک می کند، در عصری هستید که بچه ی 5 ساله و 6 ساله حافظ قرآن است؛ بلکه دکترای علوم قرآنی می شود و تصدیق دکترایش را از اهل سنت می گیرد، و هم گام او و هم دوره ی با او در هر شهری سالانه حافظ قرآن می شوند این ها که در قبل سابقه نداشته است، همان طوری که عصر حفظ قرآن است؛ عصر احیاء دین و معنویت هست، عصر عشق به خدا هست، عصر حاکمیت قرآن هست، عصر نظام روحانیت دینی هست؛ این ها تلاش مزبوحانه می کنند، آخرین رمق های شان هست و آخرین دست و پای شان را می زنند. همین کار را در صدر اول اسلام هم می کردند آخر به کجا رسیدند؟