نظر آیت الله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی(ره) درباره حال دوستان خدا در دهه اول محرم
سزاوار است حال دوستان آل محمد(ص) در دهه اول محرم تغییر نموده و در دل و سیمای خود آثار اندوه و درد این مصیبت های بزرگ را آشکار نمایند.
باید مقداری از لذایذ زندگی را که از خوردن و نوشیدن و حتی خوابیدن به دست می آید، ترک نموده و مانند کسی باشند که پدر یا فرزند خود را از دست داده است.
نباید احترام ناموس بزرگ خدا و احترام پیامبر(ص) و امام(ع)، کمتر از احترام خود و نزدیکانش باشد.
اگر کسی نتواند در تمام دهه محرم این کار را انجام دهد، حداقل در روز تاسوعا و عاشورا و شب یازدهم، دست از برخی لذایذ بردارد.
المراقبات، ص 45-50
اخبارلولمان
طی احکام جداگانه توسط حجه الاسلام ستار علیزاده مدیرکل محترم اوقاف و امور خیریه استان گیلان
هیئت امنای بقعه آقا سید حسن غریب لولمان منصوب شدند
در همین راستا طی برگزاری اولین جلسه آقایان :
محمد عمویی بعنوان رئیس هیئت امنا
محمدابراهیم مهماندوست مسئول مالی
محسن علیزاده بعنوان مدیر اجرایی
حسینعلی عبادتی منشی
مظاهر حیدری بعنوان مسئول فرهنگی
انتخاب شدند
به موجب این حکم این اعضا به مدت سه سال در خدمت مردم شریف شهر لولمان جهت ایجاد بستر مناسب فرهنگی مذهبی در بقعه آقا سید حسن غریب لولمان مشغول به کار شدند.
در ضمن در صورت صلاحدید مسئولین عزیز و خدوم اوقاف ان شاءالله همکاران جدید هم به این عزیزان اضافه خواهد شد
loulemancity
مهاجر هندوستانی، جانباز دفاع مقدس
«امریک سینک» مهاجری هندوستانی است که ۳۵ سال پیش به ایران مهاجرت کرد.
اول به آلمان رفته بود. در آلمان بیمار شد. در راه برگشتش به هندوستان در رفسنجان پاگیر شد. در همین شهر مسلمان شد و قسمت این بود که با زنی ایرانی ازدواج کند و دیگر هیچوقت به هندوستان برنگردد.
ایران را وطن خودش دانست. با شروع جنگ ۸ سالهی ایران و عراق دفاع از ایران را هم وظیفهی خودش دانست. او چند سال بهتناوب در جبهههای جنگ حضور داشت.
در عملیات خیبر (۱۳۶۲) جانباز شیمیایی شد.
در عملیات بدر (۱۳۶۳) از ناحیه کتف چپ و گردن ترکش خورد و نهایتاً وقتی از هر دو پا جانباز شد(۱۳۶۵)، دیگر نتوانست در جبهههای جنگ حاضر بشود.
اعتقادش به اسلام بود که باعث شد شرکت در جنگ را وظیفهی خودش بداند. وگرنه رفتاری که بعد از جنگ با او شد...
امریک سینک با نام ایرانی محمد حیدری بعد از ۳۵ سال زندگی در ایران و جانباز ۵۰ درصد جنگ ایران و عراق شدن، هنوز هم شناسنامه و کارت ملی ایرانی ندارد. هنوز هم با گذرنامهی هندیاش است که در ایران اجازهی اقامت دارد.
بعد از ۳۵ سال زندگی در ایران، هنوز هم حق مالکیت خانه و ماشین و... ندارد. فرزندانش به هزار زحمت توانستهاند به نام مادرشان شناسنامه بگیرند. شناسنامههایی که جای نام پدر حی و حاضرشان در آن خالی است.
باـمهاجران مهاجران تابعیت جانبازجنگ تابعیت
مستند «ملی... بدون کارت» شرحی کوتاه از زندگی او است:
قدس
https://t.me/joinchat/AAAAADuyRdOqY_H2cl3MvQ
عملیات ثامنالأئمه و شکست حصر آبادان در ۵ مهرماه ۱۳۶۰
نقش لشکر ۷۷ خراسان در این عملیات پررنگ بود.
shahraranews
سردار بی سر ...
قبل از عملیات طریق القدس(فتح بستان) یکی از بچه ها خواب دیده بود که حاج شیر علی سلطانی، پرچم روی دوشش است و سرش یک متر بالای بدنش حرکت می کند. بعدها که حاجی را دیدم قضیۀ خواب را برایش تعریف کردم،
گفت: «بله! در فتح بستان موج انفجار مرا بلند کرد و محکم به زمین زد و من از ناحیۀ سر مجروح شدم. تمام بدنم از حرکت افتاد. نمی توانستم حرف بزنم، اما اطرافم را حس می کردم حتی حرف ها را هم می شنیدم. تا اینکه مرا در پلاستیک پیچیدند و همراه با شهدا به سردخانه فرستادند.
سرما بر من تاثیر گذاشت و کم کم داشتم یخ می زدم. در همان حال به یاد حضرت اباعبدالله «علیه السلام» افتادم و از ایشان استمداد کردم. ..
گفتم"یا امام حسین «علیه السلام» من عهد بسته ام بدون سر شهید شوم، پس شرمنده ام نگذار." در همین لحظه چند نفر وارد سردخانه شدند، نفسم به پلاستیک خورده و عرق کرده بود. به محض اینکه متوجه شدند، سریع مرا بیرون آوردند و به من اکسیژن وصل کردند.»
اشک در چشمانش حلقه زده بود. دستی به پشت من زد، پلک هایش را به هم نزدیک کرد و گفت:
"من مطمئنم که بدون سر شهید خواهم شد."
شهیدبی_سر شیر علی سلطانی
شهدای_فارس
_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــــﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/230496665