مهندسی دختر خوشگلی دید که با پدرش گدائی

مهندسی دختر خوشگلی دید که با پدرش گدائی

میکرد از پدرش دختر را خواستگاری کرد

پدرش گفت اگه دختر من را میخواهی باید سه روز با من گدائی کنی تا به دخترم نگویی گدا .

مهندس بعد از مدتی فکر کردن قبول کرد .

روز دوم گدایی ، دخترک دید مهندس گریه میکنه

علت  را پرسید

مهندس گفت بخاطر خودم گریه میکنم که چندین سال تو عسلویه

وقتمو تلف کردم !!!

Sib365

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.