حق الناس گره کور زندگی
شریف ترین مخلوق خداوند که صاحب حق است انسان می باشد. به همین علت رعایت و نادیده گرفتن حق، ارتباط مستقیمی با عدالت خداوند دارد. حقوق مردم، برای خداوند بسیار با ارزش است تا جایی که خداوند از حق خود می گذرد اما از حق مردم نمی گذرد. این بیانگر این امر است که احترام به حقوق دیگران و ادای آن یکی از اساسی ترین اهداف ادیان آسمانی است.
قرآن کریم در آیات بسیاری مومنان را چه در باب مسائل اقتصادی و چه در باب حقوق اجتماعی دعوت به احترام به حقوق مردم نموده است .
حق الناس حقوقی است که انسان در رابطه با دیگران باید رعایت کند و رعایت نکردن حقوق دیگران باعث گرفتاری انسان در دنیا و قیامت می شود .
امام جعفر صادق(علیه السلام) می فرماید: ما عبدالله شیء افضل من اداء حقوق المومن؛ هیچ عبادتی بالاتر از اداء حق مومن نیست. (بحار/ج٧٤/ص٢٤٢)
بیشتر بخوانید:
yon.ir/HtiLK
زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه
نیروهای پلیس آرژانتین محموله مواد مخدر را که در مجسمههای جام جهانی فوتبال جاسازی شده بود توقیف کردند.
YjcNewsChannel
TebyanOnline
منو بگو فکر میکردم رامبد جوان و مسعود روشن پژوه کچلن
نگو صداوسیما نمیذاره مو داشته باشن
مهدی نورمحمدی
طنزیم
tanzym_ir
عاقبت حرکات نمایشی با موتور/ مرگ دو نفر در اثر تصادف شاخ به شاخ + فیلم
https://www.yjc.ir/00RaHk
YjcNewsChannel
مردی که به زیارت امام حسین(علیه السلام)نمی رفت!
شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام را اراده میکرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت مینمود.
تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند.
سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهلبیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی. این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور میباشند و دستشان به حرم مطهر نمیرسد.»
آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار.
هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت میدانم و نهی از منکر واجب است.»
وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید. سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در صحن مطهر رسید .
نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود میلرزید و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت میکرد تا این که وارد کفش کن شد.
دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید.
چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید. سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ ؛ آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است...؟»
پس از شدت غم و اندوه فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست...»
به ابی انت و امی یا اباعبدالله الحسین...
منبع:داستانهای علوی، ج4، ص210/ دارالسلام عراقی، ص301.