(برگ_سبز ) شیطان و حضرت یحیی(علیه‌السلام)

برگ_سبز

شیطان و حضرت یحیی(علیه‌السلام)

روزی شیطان نزد حضرت یحیی (علیه‌السلام) آمد. حضرت به او گفت: من از تو سؤالی دارم.

شیطان گفت: مقام تو از آن بالاتر است که سؤال تو را جواب ندهم، پس هر چه می‌خواهی بپرس، من پاسخ خواهم داد.

حضرت یحیی گفت:

دوست دارم دام‌هایت را که به وسیله آن‌ها فرزندان آدم را شکار کرده و گمراه می‌کنی، به من نشان دهی.

شیطان گفت: با کمال میل خواسته تو را به جا می‌آورم. شیطان در قیافه‌ای عجیب و با وسایل گوناگون، خود را به حضرت نشان داد و توضیح داد که چگونه با آن وسایل رنگارنگ، فرزندان آدم را گول زده و به سوی گمراهی می‌برد.

یحیی پرسید: آیا هیچ شده که لحظه‌ای بر من پیروز شوی؟

شیطان گفت: نه، هرگز! ولی در تو خصلتی است که از آن شاد و خرسندم!

یحیی فرمود: آن کدام خصلت است.

شیطان گفت: تو پرخور و شکم پرستی، هنگامی که افطار می‌کنی زیاد می‌خوری و سنگین می‌شوی و بدین جهت از انجام بعضی نمازهای مستحبی و شب زنده داری باز می‌مانی!

یحیی گفت: من با خداوند عهد کردم که هرگز به‌طور کامل غذا نخورم و سیر نشوم، تا خدا را ملاقات نمایم.

شیطان گفت: من نیز با خود پیمان بستم که هیچ مؤمنی را نصیحت نکنم، تا خدا را ملاقات کنم.

داستاهای بحار الانوار، ج 5، ص 20 - 219

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.