مرد شیشه‌ای گوشت دخترش را پخت

مرد شیشه‌ای گوشت دخترش را پخت

مرد شیشه‌ای در اقدامی هولناک بخش‌هایی از گوشت بدن دختر دو ساله‌اش را جدا و به سیخ کشید، که متاسفانه بنا بر اعلام پزشکان حال یسنی کوچولو مساعد نیست و در کما به سر می برد.

این مرد شیشه‌ای که پس از مصرف مواد مخدر دچار توهم شده و در حالی که مشغول کباب کردن گوشت فرزندش بود، همان موقع همسرش به خانه بازگشت و با دیدن این صحنه دلخراش بلافاصله با پلیس و اورژانس تماس گرفت. به دنبال این تماس امدادگران و پلیس خیلی سریع وارد عمل شده و همزمان با انتقال دختر کوچولو به بیمارستان، پدر معتاد نیز دستگیر شد. مرد معتاد در بازجویی گفت: «مقدار زیادی شیشه مصرف کرده بودم و حال عادی نداشتم و نمی‌دانم چگونه این اتفاق افتاد که گوشت‌های بدن دخترم را برای کباب کردن بریدم.»

پس از تماس مادر به با اورژانس دختر کوچولو برای مداوا به بیمارستان فاطمه الزهراء حاجی‌آباد هرمزگان انتقال یافت.

شرح کامل در

http://shahraraonline.com/news/78233

ShahraraNews

فلسفه هندوانه سر سفره شب یلدا

فلسفه هندوانه سر سفره شب یلدا

1. کروی بودن هندوانه نماد جهانی است که روی آن زندگی می کنیم.

2. رنگ سبز هندوانه نشانی از آبادانی و روند زندگی بر روی این کره خاکی است.

3. رنگ سفید لایه درونی پوست هندوانه سمبل صلح، سازگاری، آرامش و آسودگی است.

4. رنگ سرخ و شیرینی میوه نشان از عشق، دوستی، روزخوشی، بهروزی و همزیستی حاصل از آبادانی و آسودگی دارد. 

5.دانه هندوانه که در میان شیرینی عشق و دوستی پرورش یافته، نشان از باروری و افزونی نژاد دارد.

به تماشا بنشین دانایی و خرد نیاکانی را!

nargesiiiaaa

اشعارى زیبا از بزرگان شعر فارسى در باب یلدا

اشعارى زیبا از بزرگان شعر فارسى در باب یلدا

نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی

چو دل به عشق دهی دلبران یغما را

هنوز با همه دردم امید درمانست

که آخری بود آخر شبان یلدا را

سعدی

صحبت حکام ظلمت شب یلداست

نور ز خورشید جوی بو که برآید

بر در ارباب بی‌مروت دنیا

چند نشینی که خواجه کی به درآید

حافظ

هر جا روم ز کوی تو سر بر زمین زنم

نفرین کنم ارادهٔ بیجای خویش را

عمر ابد ز عهده نمی‌آیدش برون

نازم عقوبت شب یلدای خویش را

وحشی_بافقی

قندیل فروزی به شب قدر به مسجد

مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا

ناصرخسرو

نور رایش تیره شب را روز نورانی کند

دود خشمش روز روشن را شب یلدا کند

منوچهری

هست چون صبح آشکارا کاین صباحی چند را

بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من

خاقانی

ز آمیزش عالم و طبع عالم

دلم نفرت و طبع عنقا گرفته

شب محنت من ز امداد فکرت

درازی شبهای یلدا گرفته

انوری

شب هجرانت، ای دلبر، شب یلداست پنداری

رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری

اوحدی

هست در سالی شبی ایام را یلدا ولیک

کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود

تنگ چشمانرا نیاید روی زیبا در نظر

قیمت گوهر چه داند هر که نابینا بود

خواجوی_کرمانی

شوم از شام یلدا تیره‌تر بی

درد دلم ز بودردا بتر بی

همه دردا رسن آخر بدرمون

درمان درد ما خود بی اثر بی

بابا_طاهر

من بی‌نام و نشان را به سر کوی وفا

هرکه می‌داد نشان تو غلط بود غلط

با خود از بهر تسلی شب یلدای فراق

هرچه گفتم ز زبان تو غلط بود غلط

محتشم_کاشانی

من از روز جزا واقف نبودم

شب یلدای هجران آفریدند

فروغی_بسطامی

ای لعل لبت به دلنوازی مشهور

وی روی خوشت به ترکتازی مشهور

با زلف تو قصه‌ایست ما را مشکل

همچون شب یلدا به درازی مشهور

عبید_زاکانی

چه عجب گر دل من روز ندید

زلف تو صد شب یلدا دارد

فیض_کاشانی

شب یلدا است هر تاری ز مویت، وین عجب کاری

که من روزی نمی‌بینم، خود این شب‌های یلدا را

سلمان_ساوجی

بیدار شو که در شب یلدای نیستی

در پرده است چشم ترا طرفه خوابها

صائب_تبریزی