شعر مهدوے

شعر مهدوے

دلم افتاده می دانم که خیلی زود می آئی

کجا یاکی؟نمی دانم خلاصه زود می آئی

برای بستن زخم قناری هاشده،حتی

وازدنیا اگریک لحظه باقی بودمی آئی

دل من هرچه می گردد درونش گم شده چیزی

وتوحتما برای رفع این کمبود می آئی

سحر،دل خسته از این انتظارسرد وطولانی

کسی آهسته زیرگوش من فرمود:می آئی

اگردستی بخشکاند تمام نیل نیلی را

تو با صندوق چوبی از فراز رود می آئی

به دنبالت ورق خواهم زد این تقویم خالی را

دلم افتاده می دانم که خیلی زود می آئی

جبار نوروزی

وصال:

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.