قشنگترین پیامی که خوندم

قشنگترین پیامی که خوندم

دختر جوانی بر اثر سانحه تصادف زیبایی خود را از دست داد .

چند ماه بعد ناباورانه نامزدش هم کور شد

موعد عروسی فرا رسید

مردم میگفتند؛چه خوب

عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش هم نابینا باشد

۲۰ سال بعد از ازدواج ؛زن از دنیا رفت،

مرد عصایش را کنار گذاشت

و چشمانش را باز کرد

مرد هیچ‌وقت نابینا نبود...!

او فقط مَــرد بود

شک نکن " دنیا همین است:

مرد بودن " دَرد " دارد

نامرد بودن " کـِـیـــف " !!

خوبی " تــاوان " دارد

بدی " احترام " !!


نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 2 آذر 1396 ساعت 14:13

پایان افسردة زندگی دانشمندان

تقریباً ھمه دانشمندان بزرگ و بانیان علوم و فنون و نوابغ ھنری و ادبی در نیمه دوم عمرشان دچار

افسردگی بغایت شدیدی می شوند درست در زمانیکه بایستی بخاطر آنھمه مکاشفات و اختراعات خود

در اوج پیروزی و نشاط و امید قرار بگیرند و نیمه دوم عمرشان را غرق در شور و شوق و شادی و رضایت و

نیک بختی باشند : این نتیجۀ وارونه از چه روست ؟ زندگی افسرده و حسرت بار و گاه جنون آمیز نیمه دوم

عمر کسانی چون ارسطو ، بوعلی ، نیوتون ، مادام کوری ، فروید ، انیشتن ، یونگ و امثالھم حجّتی بر این

ادعاست . اینان خدایان عرصه علوم و فنون محسوب می شوند و افتخار جھان بشری ھستند ولی این چه

عاقبتی است . پر واضح است که افسردگی و دلمردگی بکلی جدای از حزن و اندوه عرفانی بزرگان دین و

معرفت می باشد که وجھی از عشق آنھاست و اصلاً بمعنای حسرت و ندامت نیست بلکه بمعنای داغ

ھجران یاران و فراق دوست است و نه احساس پشیمانی و قحطی و برزخ روح .

فکر آدمی به مثابۀ عرش خداست و قلمرو عرفات حق است و لذا نوابغ فکری بیش از سائرین مستحق و

ملازم خداشناسی ھستند . پس بھدر دادن این ودیعه ویژه الھی فقط در علوم دنیوی به نوعی خیانت در

حق این عالیترین نعمت خداست . این خیانت بخویشتن است که مولّد احساس حسرت و سرزنش

خویشتن می باشد زیرا عطش روح را ارضا نکرده است و بر برزخ وجود افزوده است .



از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص 161

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.