وقتی کاری انجام نمی شه ،
شاید خیری توش هست ، صبر کن
وقتی مشکل پیش بیاد ،
شایدحکمتی داره
وقتی تو زندگیت ،
زمین بخوری حتما ًدرسی است که باید یاد بگیری
وقتی بهت بدی می کنند ،
شاید وقتشه که تو خوب بودن رو یادشون بدی
وقتی همه ی درها به روت بسته می شه ،
شاید با صبر و بردباری در دیگری به روت باز بشه و خدا بخواد پاداش بزرگی بهت بده
وقتی سختی پشت سختی میاد ،
حتماً وقتشه روحت متعالی بشه
وقتی دلت تنگ می شه ،
حتماً وقتشه با خدای خودت تنها باشی
Hamid_Masouminejad
یادی_از_شهدا
ناشناس آمد و ناشناس رفت
در مراسم چهلم شهادت تیمسار بابایی در میان ازدحام سوگواران، مرد میانسالی با کلاه نمدی و شلوار گشاد که معلوم بود از اطراف اصفهان است بر مزار عباس خاک بر سر می ریخت و به شدت گریه می کرد.
گریه اش دل هر بیننده ای را به درد می آورد. آرام به او نزدیک شدم و با بغضی که در گلو داشتم پرسیدم:
پدر جان این شهید با شما چه نسبتی دارد؟
مرد گفت: من اهل روستای ده زیار هستم
اهالی روستای ما قبل از اینکه شهید بابایی به آنجا بیاید از هر نظر در تگنا بودند. ما نمی دانستیم که او چه کاره است؛ چون همیشه با لباس بسیجی می آمد. او برای ما حمام، مدرسه و حتی غسالخانه ساخت. همیشه هر کس گرفتاری داشت برایش حل می کرد. همه اهالی او را دوست داشتند. هروقت پیدایش می شد همه با شادی می گفتند: اوس عباس آمد.
او یاور بیچاره ها بود تا اینکه مدتی گذشت و پیدایش نشد گویا رفته بود تهران.
روزی آمدم اصفهان، عکس هایش را روی دیوار دیدم. مثل دیوانه ها هر که را می دیدم می گفتم: اودوست من است.
گفتند: پدر جان، می دانی او چه کاره است؟
گفتم: او همیشه به ما کمک می کرد.
گفتند: او تیمسار بابایی فرمانده عملیات نیروی هوایی بود.
گفتم: او همیشه می آمد برای ما کارگری می کرد. دلم از اینکه اوناشناس آمد و ناشناس رفت آتش گرفته بود.
پرواز تا بی نهایت صفحه 266
شهید_عباس_بابایی
وداع با ماه رمضان، درآخرین جمعه ماه رمضان
جابربن عبدالله انصاری نقل می کند که در آخرین جمعه ماه رمضان بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله وارد شدم. وقتی حضرتش مرا دید، فرمود:
ای جابر! امروز آخرین جمعه ماه رمضان است،
پس با آن وداع کن و بگو:
اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِنَا إیَّاهُ، فَإنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوماً وَ لَا تَجْعَلْنِی مَحْرُوماً
همانا کسی که این ذکر را بگوید، یکی از ایندو نتیجه نیکو شامل حالش خواهد شد:
یا ماه رمضان سال بعد را درک می کند،
و یا به غفران الهی و رحمتش می رسد.
وسائل الشیعة، ج10 ،ص 365 به نقل از اقبال الاعمال
همسرت را ببخش
بعد از یک مشاجره سخت، اینگونه همسرتان را ببخشید
اگر واقعا خشمتان در حدی است که نمی توانید بنشینید و با همسرتان چهره به چهره شوید برایش یک نامه بنویسید یا ایمیل بفرستید و توضیح دهید چرا و چقدر از او صدمه دیده اید.
یک زمان اختصاص دهید و با هم بحث کنید ببینید چکار باید کرد که در آینده شاهد این موقعیت های دردناک نباشید.
به امتیازات و نکات مثبت همسرتان بیشتر توجه کنید. همانگونه که مرور اشتباه دیگران باعث غلیان احساسات و هیجانات منفی می شود، مرور خوبی هایشان نیز باعث ایجاد محبت بیشتر به آنها می گردد.
وقتی همسرتان به خاطر اشتباهش از شما عذرخواهی کرد، برای بخشش وی خیلی سرسختی به خرج ندهید با بخشش به موقع فرصت اصلاح رفتار را به وی بدهید.
"فراموش نکنید همان اندازه که بخشش سریع و بی قید شرط همسرتان مهم است، نحوه برخورد پس از آن نیز بسیار مهم است. اگر همسرتان را بخشیدید نباید طوری با او برخورد کنید که حس به رخ کشیدن اشتباه، سرکوفت و یا شرمندگی در او زنده شود".
Tebyan