خدایا میشه مادر ما این تلگرامو بزاره کنار

http://s9.picofile.com/file/8292653868/%D8%AE%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%A7_%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%87.jpg

خدایا میشه مادر ما این تلگرامو بزاره کنار

بیاد شیر مارو بده بگیریم بکپیم

ماری ازمرند

اوقات شرعی مشهد مقدس

اوقات شرعی مشهد مقدس

جمعه اول اردیبهشت 96

اذان صبح: 04:20

طلوع آفتاب: 05:50

اذان ظهر: 12:30

غروب خورشید: 19:11

اذان مغرب: 19:30

نیمه‌شب شرعی:  23:45

shabakekhorasan

شعر_روز

http://s8.picofile.com/file/8292653876/%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84%D9%90_%D8%AF%D8%B1%D8%AF.jpg

شعر_روز

عاملِ درد و پریشانی من، هجران است

مثل هرهفته همین وقت، دلم نالان است

حالِ من خوب نشد وضعیتم بحرانیست

شب جمعه‌ست فقط کرببلا درمان است

سید_حسین_میرعمادی

کشف محموله بزرگ مشروبات الکلی در مشهد

کشف محموله بزرگ مشروبات الکلی در مشهد

جانشین سرپرست دادسرای انقلاب مشهد:

ماموران پلیس مبارزه با قاچاق کالا و ارز مشهد ظهر امروز خانه‌ای مسکونی که صاحب آن، محل را به مکان دپوی مشروبات الکلی تبدیل کرده بود را در خیابان جلال آل احمد شناسایی کردند.

ماموران پس از تکمیل تحقیقات و اخذ مجوز ورود به منزل با رعایت موازین شرعی وارد محل شدند و مکان را مورد بازرسی قرار دادند.

دربازرسی از این خانه مسکونی ۲۱۹بطری انواع مشروبات الکلی خارجی را کشف و یک نفر متهم به هویت (ع .پ )۳۸ ساله را دستگیر کردند.

متهم در اعترافات خود به پایس گفته است که مشروبات الکلی را از مبدا استان‌های غربی و به وسیله خودروهای شخصی به مشهد انتقال و توزیع ‌کرده است.

شهرآرا نیوز:

یادی_از_شهدا

http://s9.picofile.com/file/8292653818/%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF_%D8%A8%D9%87.jpg

یادی_از_شهدا

خداوند به وعده‌اش عمل کرد

من و آقا حجت فقط 14 سال اختلاف سنی داشتیم. جدا از رابطه مادر و فرزندی با هم دوست بودیم. منو در جریان همه کارهاش می گذاشت.

آقا حجت هر جا می‌رفت من همراهش بودم. یه بار رفته بودیم گلزار شهدا، تو ماشین گفت: مامان یکی بهم گفت آقای رحیمی تو شهید میشی. مامان برام دعا کن شهید شم گفتم ان شاءلله شهید میشی.

آقا حجت نشست کنار مزار شهید، داشت فاتحه می‌فرستاد. من یه گوشه ایستاده بودم برگشت نگاهم کرد فقط زل زد و لبخند زد.

حالا میفهمم اون روز داشت به چی فکر می‌کرد این خاطره‌اش همیشه تو ذهنمه.

یک بار شب جمعه در دعای کمیل خیلی بی‌تابی کردم، به خوابم آمد. در اتاقش بودم، خندید و گفت: «مادر چرا ناراحتید. خداوند به وعده‌اش عمل کرد. مادر خداوند پرونده شهادت من رو سال 65 امضا کرده. بیدار که شدم داشتم فکر می‌کردم سال 65 که آقا حجت هنوز به دنیا نیومده بود. بعد دیگه آروم و سبک شده بودم.

آقا حجت پنجشنبه به دنیا اومد و پنجشنبه هم پر کشید...

شهید_حجت_الله_رحیمی