چرا با وجود رسول باطنی و قدرت تشخیص خیر و شر انسان اینقدر در دوری از بندگی خدا و اطاعت از او صبر و تعلل می کند ؟

چرا با وجود رسول باطنی و قدرت تشخیص خیر و شر  انسان اینقدر در دوری از بندگی خدا و اطاعت از او صبر و تعلل می کند ؟

 در حکمت 55 نهج البلاغه سخن مولا علی علیه السلام  آورده شده است که می فرمایند : الصَّبْرُ صَبْرَانِ: صَبْرٌ عَلَى مَا تَکْرَهُ، وَصَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ.

صبر بر دو قسم است صبر در برابر انجام کار خوبى که دوست ندارى‏

و صبر بر ترک کار بدى که دوست دارى.

در واقع نوع اول اشاره به صبر در برابر مشکلات عبادی است و نوع دوم اشاره به شکیبایى در مقابل ترک معصیت.

انجام طاعت البته دشوار است . مثلا دل کندن از رختخواب و خواب شیرین صبح ، وضو گرفتن برای نماز صبح نیروی تقویت شده ی ایمان می خواهد . حفظ پاکیزگی و طهارت گاه دشواری دارد . اقامه ی نماز در هر مکان می تواند توام دشواری باشد اما این تلخی ها کم کم مزه ی واقعی خود را پیدا می کند ، انس و علاقه ایجاد می شود به گونه ا ی که مومن برای لذت عبادت لحظه شماری می کند .حال و هوای دینداری، این است که مرگ و آخرت را جدی بگیرد و خود را در مسیری که خداوند برایش معرفی کرده، نگهدارد.

ترک کار هایی که منطبق با میل نفس هست نیز دشوار است . انسان به خوبی می داندچه کاری بد است ،اما  با تطمیع و وعده دادن به خود ، با خود فریبی! که حالا جوانی ! حیف نیست ! در این همه سال بدنسازی کار کرده ای ! حیف نیست از  این همه عمل زیبایی و رسیدگی به خود و داشتن جلوه و زیبایی ، خود را بپوشانی !  لذا از اساس قیامت را انکار می کند و یا برای رفع آزردگی ِ وجدان به دنبال همنشینانی خواهد بود که او را در آنچکه هست تقویت کند و به نوعی احساس آرامش بدست آورد . اشتیاق بدست آوردن لذت های دنیایی  امر به صبری منفی و نکوهیده می کند . که حالا صبر کن بر این معصیت .... در حالیکه در جوانی پاک بودن امتیاز است !  دوران ضعف و بیماری و سستی و بی اشتهایی است . اگر عمر به پیری برسد ،دیگر رمقی برای عبادت و خود سازی و تعالی روح نمی ماند .

صبر عبد_شدن

Howzehir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.