یادی_از_شهدا

http://s8.picofile.com/file/8279753468/%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF.jpg

یادی_از_شهدا

مرحوم علامه میرزا جواد آقا تهرانی(ره) به منطقه والفجر مقدماتی آمده بودند، ولی به دلیل تواضع زیادشان امام جماعت نمی‌شدند.

ایشان به ما می‌فرمود: شما از من جلوتر هستید.

یک شب به تیپ امام جواد (علیه السلام) آمد و سخنرانی کرد. پس از آن موقع نماز بود، اما قبول نمی‌کردند بروند جلو و امام جماعت باشند.

شهید برونسی گفت: آقا! بفرمایید جلو و امام باشید.

علامه گفت: شما دستور می‌دهی؟

آقای برونسی گفت: من کوچکتر از آنم که دستور بدهم، ولی خواهش می‌کنم.

علامه گفت: نه پس خواهش را نمی‌پذیرم.

بچه‌ها گفتند: خوب آقای برونسی! مصلحتا بگویید دستور می‌دهم تا بپذیرند. ما آرزو داریم پشت این عارف بزرگ نماز بخوانیم.

شهید برونسی هم، همین کار را کرد و علامه در جواب فرمود: چشم فرمانده عزیز!

بعد از نماز، علامه حال عجیبی داشت شهید برونسی را کنار کشیده بود و اشک می‌ریخت، می‌گفت دوست عزیزم، جواد (علامه میرزا جواد آقا تهرانی) را فراموش نکنی و حتما مرا شفاعت کن...

شهیدعبدالحسین رونسی

Tebyan

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.