گفتگو با...دل

گفتگو با...دل

دوش با دل گفتگویی چالشی،

بر سر اوضاع عالم داشتیم

گفتمش ای دل نگویی دائماً

توی این دنیا فقط غم داشتیم

توی دیس ما  اگر مرغی نبود

بر سر سفره که شلغم داشتیم!

با ضِمادِ وعده ها شکر خدا

روی زخم معده مرهم داشتیم!

وضع  اعضا و جوارح جور بود

تا حدودی شکل آدم داشتیم!

آن هم از اوضاع درهم بود اگر

اَبرویی گه گاه درهم داشتیم

پوزخندی زد که: آری داشتیم

آنچه را گفتی، مسلّم داشتیم

فکر می‌کردیم فقر و فاقه بود

پس نگو عیش دمادم داشتیم!

جنسمان القصّه جورِ جور بود

شاعری مثل تو را کم داشتیم!

بوالفضول_الشعرا

یادی_از_شهدا

http://s8.picofile.com/file/8268856226/%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84_%D8%A8%D8%A7_%D8%B6%D8%AF_%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8.jpg

یادی_از_شهدا

تعامل با ضد انقلاب

تاکتیک عباس در واحد اطلاعات و عملیات، ملاقات با سران گروهک‌ها بود و بیشتر وقتش صرف رفت و آمد میان آنها می‌شد. غالبا هم تنها می‌رفت و بدون اسلحه.

مثلا یک گردن کلفتی به اسم «علی مریوان» دار و دسته مسلح سی چهل نفری راه انداخته بود.

عباس تصمیم گرفت که «علی مریوان» را وادار به تسلیم کند. اراده کرد و رفت پیش شان. امیدوار نبودیم زنده برگردد، جلویش را هم نمی‌توانستیم بگیریم. تصمیم که می‌گرفت دیگر تمام بود.

هرچه می‌گفتیم بابا! اینها که آدم نیستند، می‌روی، سرت را برایمان می‌فرستند، عین خیالش نبود. مدتی با آنها رفت و آمد می‌کرد، با آنها غذا می‌خورد، حتی کنارشان می‌خوابید.

اینها عباس را می‌شناختند که کیست و چه کاره است. ولی بهش «تو» نمی‌گفتند. بالاخره «علی مریوان» و دار و دسته‌اش داوطلبانه تسلیم شدند.

دفترچه خاطره علی مریوان که دست بچه‌ها افتاد. دیدند یک جا درباره عباس نوشته: «چند بار تصمیم گرفتم او را از بین ببرم، ولی دیدم این کار ناجوانمردانه‌ای است. عباس بدون اسلحه و آدم می‌آید. این ها همه حسن نیت او را نشان می‌دهد. کار درستی نیست که به او صدمه بزنم…»

تصویر نامه احمدی‌نژاد به رهبرانقلاب....

http://s9.picofile.com/file/8268855792/%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1_%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF_%D8%A8%D9%87_%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8.jpg

تصویر نامه احمدی‌نژاد به رهبرانقلاب مبنی بر عدم حضور در انتخابات ریاست جمهوری آینده

iribnews

شعر_گیلکی

http://s8.picofile.com/file/8268855500/%D8%B4%D8%B9%D8%B1_%DA%AF%DB%8C%D9%84%DA%A9%DB%8C.jpg

شعر_گیلکی

نشا پیدا کودان تی سرکلافه

واپختی بدجوری تی سر ملافه

بگو خانِ سری یا مردمه سر

کنار بزن جی تی سر تی لحافه

غلامرضا_اکبرزاده_باغبان

یک_خطی_های_دوست_داشتنی

http://s8.picofile.com/file/8268855176/%DB%8C%DA%A9_%D8%AE%D8%B7%DB%8C_%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%A2%D8%B1%D8%A7.jpg

یک_خطی_های_دوست_داشتنی

از صفحه ۱۶ روزنامه شهرآرا

اونایی که فکر می‌کنن خیلی بزرگن گول سایه‌شونو می‌خورن. نمی‌دونن که سایه بزرگ‌شون مال غروب آفتابه... آهای آدمایی که فکر می‌کنید خیلی گنده‌اید، یه روز آفتاب شمام غروب می‌کنه. افتاد؟!

ستایش/ سعید سلطانی

yon.ir/lK1B