برگ سبز:
یکی از علمای نجف به نام آقای سید محمد رضا خلخالی گوید:
روزی در بازار آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی را در وسط کوچه دیدم که خم شده و پیازهایى را جمع می کند و می خندد
رفتم خدمت ایشان و سلام کردم و پیازها را با کمک هم جمع نمودیم. از ایشان سوال کردم: چرا در حین جمع آوری پیازها می خندیدید؟
فرمودند: در سنین جوانی که برای تحصیل وارد نجف شدم، بسیار مرفه بودم.
با لباس عالی، یک تسبیح قیمتی داشتم... روزی در مقابل ضریح امیر المومنین علیه السلام تسبیح پاره شد و روی زمین ریخت ولی عزت نفس یا خود خواهی مانع شد خم شوم و دانه های تسبیح را جمع کنم. .
اما امروز که پیازها ریخت به یاد آن
روز افتادم که در آن زمان برای من جمع کردن دانه های تسبیح سخت بود. .
ولی اکنون بحمدالله جمع کردن پیازهای بی ارزش برایم قابل تحمل است. به همین دلیل خوشحال و مسرور هستم.
Tebyan