شعر_روز

شعر_روز

من از عهد آدم تو را دوست دارم

از آغاز عالم تو را دوست دارم

چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم نم ؛ تو را دوست دارم

نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی

من ای حس مبهم تو را دوست دارم

دلامی صمیمی تر از غم ندیدم

به اندازه ی غم تو را دوست دارم

بیا تا صدا از دل سنگ خیزد

بگوییم با هم: تو را دوست دارم

جهان یک دهان شد هم‌آواز با ما:

تو را دوست دارم، تو را دوست دارم

قیصر_امین_پور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.