اصطلاحات محلی قسمت ششم
اَربه یا اربو (arboo) (arbe)
یک نوع میوه ریزجنگلی که با آن شیره درست می کنند.
اَربه دوُشُو (arbe doshoo)
شیره ای که با اربه درست می کنند.
اَشپُول (ashbool)(ashpool)
خاویار-تخم ماهی-به ماهیچه دست و پای انسان هم می گویند.
بَرَم دار (baram daar)
درختی کوچک که عروس گیلانی هنگام رفتن به خانه شوهر با جهیزیه خود به همراه می برد.یا در منطقی دیگر بستگان درجه اول اولین پسر یک خانواده که داماد میشود این درخت را به خانه داماد میبرند.
چَشپَره (chashpareh)
دورادور سایبان خانه را می گویند.
رامته -- راه مته(rah mate)
به راه باریکی گفته میشود که در اثر عبور و مرور زیاد انسان یا احشام بر روی معمولا علفزار یا گل بوجود می اید و راهنمای مسیر در ترددهای بعدی میباشد.
گندواش -- گندم واش(gande vaash)
نوعی جاروی محلی به نام کیشخال البته جارو را با گندواش تازه بریده شده درست میکنند و پس از خشک شدن ساقه و برگ های ان مورد استفاده قرار میدهند.لازم به توضیح است گیاه خودروست که از ان برای درست کردن جارو استفاده میشود. بیشتر برای جارو کردن برگ های ریخته شده برروی زمین مورد استفاده قرارمیگیرد