زمانی که عصبانیت رهبر را دیدم!

http://s2.picofile.com/file/8265127176/%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C_%DA%A9%D9%87_%D8%B9%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AA_%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1_%D8%B1%D8%A7_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%85_.jpg

زمانی که عصبانیت رهبر را دیدم!

تنها زمانی که عصبانیت رهبر انقلاب را دیدم، وقتی بود که برای شرکت در مراسم افطار اساتید از پشت حسینیه می‌آمدیم. در طول مسیر، دو نفر از مسئولان هر کدام گلایه‌ای از دیگری را گفتند. ایشان برآشفت و فرمود: «شما که برای کار خودتان مسئولیت نگرفته‌اید. باید همت‌تان رفع مشکل کشور و خدمت به مردم باشد. این دعواها را دور بریزید. به جای آن بروید کار کنید. مبنای کارتان هم قانون باشد، نه سلایق شخصی خودتان.»

اهل سالوس هم گاهی نزد ایشان می‌آمدند، اما ایشان بافراست می‌دید و راه را روشن می‌کرد. فردی آمده بود تا با حضورش در این افطاری، خود را تطهیر کند. خود را به صندلی ایشان پای سفره افطار چسبانده بود. آقا پرسید: «آقای فلانی، جریان چیست؟» آقای فلانی! دست‌پاچه شد و با لکنت و در عین حال اصرار، انکار می‌کرد جریانی را که آقا حتی به آن اشاره هم نکرده بود!

مصاحبه دکتر باقری لنکرانی

http://yon.ir/on7S

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.