روایت موسی پیرگزی و همسرش از سال‌های جنگ وقتی در دو سوی خاک ایران حضور داشتند

روایت موسی پیرگزی و همسرش از سال‌های جنگ وقتی در دو سوی خاک ایران حضور داشتند

مرزبان نامه

سابقه مبارزه و مجاهده‌اش، به پیش از انقلاب اسلامی‌ برمی‌گردد؛ آن زمان که شلوارکردی می‌پوشید تا در جیب‌های بزرگش، اعلامیه‌های امام‌خمینی را مخفی و سپس توزیع کند.

او بعدها با آغاز جنگ تحمیلی، در سال59 و در بیست‌وهشت‌سالگی به جبهه رفت و تا زمان آتش‌بس، درمجموع 86ماه خدمت کرد و رشادت‌های زیادی از خود نشان داد. به‌گفته خودش، از مجموع این 86ماه خدمت، تنها سه ماهش را در خاک ایران بود و بقیه روزهای خدمتش را در کنار دیگر نیروهای برون‌مرزی در مناطق موصل، کرکوک، دهوک و بارزان عراق، به‌سر برد.

همسرش، ربابه شریعتی در پیش از انقلاب برای افراد محروم و مبارزان انقلابی، نان می‌پخت و با وجود داشتن دو بچه کوچک، همراه شوهرش و در پیروی از فرمان امام‌خمینی برای فعالیت در جهادسازندگی، بدون هیچ چشمداشت مادی در دروی گندم مزارع حاشیه شهر، به روستاییان کمک می‌کرد.

خانواده شریعتی از ساکنان قدیمی‌ محله رازی در قاسم‌آباد هستند که به‌مناسبت 5مرداد، سالروز عملیات افتخارآفرین مرصاد، با آن‌ها گفتگو کردیم.

متن گفتگو را در "شهرآرا آنلاین" بخوانید:

http://shahraraonline.com/news/68069

 

 

رفاقت با امام زمان(عج)

http://s2.picofile.com/file/8261653276/%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%82%D8%AA_%D8%A8%D8%A7_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%B9%D8%AC_.jpg

رفاقت با امام زمان(عج)

مهمترین چیزی که در هر نداری و کمبودی ، آدم به آن احتیاج دارد ، همدم و رفیق هست. احادیث بهترین رفیق را همه ائمه اثنی عشر علیهم السلام دانسته اند ، اما مسلم است که برای دوران ما بهترین رفیق همان امام عصر و حجت خدا بر روی زمین است

برای برقراری ارتباط با امام که ارتباطی معنوی است باید با ایشان هم سنخ شویم؛ سنخیت شرط انضمام دو چیز با یکدیگر است . برای ایجاد سنخیت باید در دو بُعد معرفت و عمل خود را به ایشان شبیه کنیم ؛ یعنی نفس خود را از رذایل اخلاقی عاری کرده و در آن صفات پسندیده جاری کنیم . به آنچه که سیره و شیوه اهل بیت علیهم السلام است عمل کنیم و از غیر آن دوری جوییم .

رسیدن به رفاقت با بهترین انسان عالَم و به دست آوردن بهترین همدم، ارزش این را دارد که سختی های راه را بر خود هموار کنیم و بشویم آنچه محبوب می خواهد. إن شاءالله

بیشتر بدانید :

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=328645

برخی از تعابیر و واژه ها چقدر آزار دهنده است و شنونده را عصبانی می کند .قسمت اول

برخی از تعابیر و واژه ها چقدر آزار دهنده است و شنونده را عصبانی می کند .

مثلاً اگر کسی با کلمه " بی حیا " یا " بی شرم " یا " بی عقل " مورد خطاب قرار گیرد ، از  توهینی که به او شده به شدَّت عصبانی می شود و گاه حتی به زد و خورد نیز می انجامد ، در حالی که ممکن است  بی آنکه متوجه باشد ، نوع رفتار علنی او در جامعه  ، اگر با مبانی  و معیارهای فرهنگی و ادبی اصیل جامعه خودش سنجیده شود ، اتفاقاً مصداق واقعی از " بی حیایی " و " بی شرمی " یا " بی عقلی "   باشد!

بی تردید از حیث علمی، ملاک و مبنای تعریف واژگان ، در ادبیات هر ملتی تفسیر می شود و خارج آن ، هرگونه رأی  دیگری فاقد اعتبار است !

اگر " ناصرخسرو" را در کنار سعدی و حافظ و مولانا و فردوسی ، یکی از مشاهیر و استوانه های کم نظیر ادبیات سرزمینمان بدانیم ، او در تعریف مصداق بی حیائی  ، چنین تعبیر می کند :

شرم از اثر عقل و اصل دین است

دین نیست ترا گر ترا حیا نیست

در واقع  ناصر خسرو  به وضوح بیان می کند که ریشه "بی حیایی "ناشی از بی دینی است ! و ریشه " شرم " نیز برگرفته از عقل و دین است !

به تعبیر خیلی صریح و شفاف می گوید : دین و حیا و شرم ، لازم و ملزوم یکدیگرند و ثمره بی دینی ،  بی حیایی و بی شرمی است .

البته حتما عنایت دارید که این تعابیر از من نیست و اگر کسی هم محتملاً تَکدُّری  بیابد ، نباید از من خُرده بگیرد بلکه باید از فرهنگ و ادبیات کهن این سرزمین برنجد  که چرا  با خواسته و معیار او همسان نیست ! مُراد و منظور همان ادبیات ارجمند پارسی و دیرینه ایی است که برای هر ایرانی شریفی محترم است .

این تعبیر البته در تصریحات قرآنی نیز جایگاه ارجمندی  دارد و جالب اینکه خداوند به صراحت عجیبی افراد بی دین را " بی عقل " می شمارد ! آنجا که احوال  اهل جهنم را بر می شمرد ، می فرماید :

لو کُنَّا نَسمَع اَو نَعقل ما کُنّا فی اصحاب السَّعیر

می فرماید ؛ أهل جهنم خواهند گفت که اگر " عقل " داشتیم ، جهنمی نمی شدیم !

 و همه ما می دانیم که طبق معیارهای دینی ، اهل جهنم چه کسانی اند ! همان افراد بی دین  !

بنابر این نقل ،  و مستندات ادبی ، اگر به یک انسان لااُبالی و بی دین ، اتلاق "بی حیا "، "بی شرم " یا " بی عقل " شود منطقاً نباید عصبانی شود و منطقاً نباید واکنش بدی نشان دهد  !

چون این حقیقت را آفریننده او و فرزانگان و حُکمای سرزمین اش برای باز شناسی و تمیز شرافت از سست مایگی بیان کرده اند

گرچه معتقدم این تعابیر واژگان محترمی نیست و بیان آن در عرف جامعه روا نمی باشد اما گاهی خوب و لازم است تا شناختی از معیارها ، مبانی ، چرایی و ریشه جان یافتن این گونه تعابیر در فرهنگمان داشته باشیم .

این  عبارات ، ملاکهای شفافی از ادبیات ما  و تصریحات قرآنی است که بدون هیچ دخل و تصرفی تقدیم شد تا شاید  بدون تعصب و فارغ از موضع گیری های سطحیِ برخی  افراد نارس که اساساً گوشی برای شنیدن ندارند و همیشه فریاد مخالفتشان بلند است ، اما اینبار بیاییم بی حاشیه  و بی آنکه یکدیگر را به اتهام  و قضاوت نشانیم ،  خلوتی بسازیم  و سفری به درون کنیم و با درنگی ژرف به خود نهیب زنیم که ؛ واقعاً من در کجای قصه زندگی ام ایستاده ام ؟!

 و چقدر رفتار ، کلام ، لباس ، حجاب ، لُقمه ، غیرت و عفت و ناموس من ، با مبانی اصیل ایرانی سازگار است !

واقعاً نسبت من با دینم که همه معیارهای پایبندی به آن صریح و شفاف است چیست ؟

تکلیفم حد اقل با خودم روشن باشد که چقدر منافق صفتم و نان به نرخ روز خور ! و چقدر یک رنگ و صادق ؟ !

آیا نکند منهم از جماعتی ام که جلوی دوربین به خاطر نانِ  روز ، خوش حجاب و پُشت دوربین به خاطر شامِ شب ، بد حجاب !

جلوی دوربینها و پُشت میکروفونها وهرجا  که رُخ می کند ، خود را وامدار و عاشق و شیفته و سینه چاک مردم سرزمینم نشان دهم  و جایی که قُماشی برایم کَف و سوتی می زنند و محفل خوش رقصی برپاست ، با رفتارم به همه احترامات و اعتقادات همین ملت متدین کشورم  بی ادبی و پشت کنم !

درنگی کنم که اگر سری در سرها دارم و شهرتم مرهون ثروت و سرمایه و رسانه و ورزش و سینمای مسلمین است ، ریشه برکشیدنم را قدر بشناسم !

 مبادا بی ادبی کنم و به همین نمک بر کام گرفته از سفره مردم  کشورم  ، بی حرمتی کنم  و نمک دان  احساس و باورشان را بشکنم که اگر چنین شد ، با هیچ شرافت و مروّتی نمی سازد!

به قول حافظ ؛

آنکس که نمک خورد و نمکدان بشکست

پیش رندان حقیقت سگ به از اوست !

خوب است گاهی به پشت سر خود نگاه کنیم .

افراد عاقل  با نگاه  به گذشته ، مراقبند تا مبادا از فرصت باقیمانده  عمر  برای نجات شان بهره نگیرند  !

همه ما که خود را اگر عاقل هم می پنداریم ، خوب است تا تامل کنیم که  من نیز آیا  فرصتهای محدود پیش رو را قدر می شناسم  ؟

مبادا که بواسطه بی توجهی مان،  توسط آدم های بی مایه ، سست اندیشه و سطحی که  گاه  مارا در پوستین دروغینی از فرهنگ و ادب و هنر به بی هویتی

[امیرمهرداد خسروی]

 

شهروندخبرنگار تهران؛

http://s1.picofile.com/file/8261652650/%D8%B4%D9%87%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1_%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86.jpg


شهروندخبرنگار تهران؛

خودروهای صفر در آتش ترمزِ بریده تریلر سوختند + فیلم و تصاویر

در سانحه بریده شدن ترمز یک دستگاه تریلر حمل خودروهای صفر کیلومتر در جاده قدیم قم - تهران یک دستگاه خودرو سورن آتش گرفت.

http://www.yjc.ir/fa/news/5712529

امروز با قرآن

امروز با قرآن

برگرفته از آیات خوانده شده ی امروز

آیه شریفه :

وَإِذْ وَٰعَدْنَا مُوسَىٰٓ أَرْبَعِینَ لَیْلَةًۭ ثُمَّ ٱتَّخَذْتُمُ ٱلْعِجْلَ مِنۢ بَعْدِهِۦ وَأَنتُمْ ظَٰلِمُونَ (سوره بقره / آیه 51)

 ترجمه :

و (به یاد آورید) هنگامی را که با موسی چهل شب وعده گذاردیم؛ (و او، برای گرفتن فرمانهای الهی، به میعادگاه آمد؛) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نمودید؛ در حالی که ستمکار بودید.

 وضیح و نکات آیات :

نام حضرت موسى علیه السلام در سى و چهار سوره قرآن و 136 مرتبه آمده است.

ماجراى میعاد حضرت موسى، در سوره‏هاى اعراف و طه نیز آمده است.

محلّ وعده، کوه طور و مدّت آن ابتدا سى شب معیّن شده بود و در وعده‏گاه، ده شب دیگر به آن اضافه شد که این مدّت براى دریافت کتاب تورات بود، ولى بنى‏اسرائیل علیرغم اینکه رهبرى همچون هارون، برادر حضرت موسى را در میان خود داشتند، همه‏ى نعمت‏ها و الطاف الهى را فراموش کرده و به سراغ گوساله پرستى رفتند. گوساله‏اى از طلا که بدست مجسمه سازى هنرمند به نام سامرى، در غیاب موسى ساخته شده بود.

از آیات قرآن استفاده مى‏شود که در این وعده، سه مسئله مورد نظر بوده است: گرفتن تورات، اثبات مقام خلافت براى هارون، آزمایش بنى‏اسرائیل.

در سقوط جامعه‏ى بنى‏اسرائیل به دامن شرک، چند عامل نقش داشت:

الف: حضور نداشتن رهبرى چون حضرت موسى.

ب: حضور منحرفین هنرمندى مانند سامرى.

ج: استفاده از طلا و زیور آلاتى که جاذبه داشت.

د: بوق‏هاى پر سر وصداى تبلیغاتى. زیرا گوساله سامرى صدا مى‏کرد.

ه : مردم ساده و زود باور و نبود ایمان عمیق.

و: زمینه‏ى مساعد و سابقه‏ى گاو پرستى.

کناره‏گیرى رهبران الهى از جامعه براى مدّت محدود به منظور عبادت خدا، کارى شایسته و نیکو است. «واعدنا موسى اربعین لیلة»

عبادت در چهل شب وبه دور از مردم، داراى آثار خاصّى است. «اربعین لیلة»

عدد چهل، در دریافت وحى و الهامات روحانى نقش دارد. «اربعین لیلة»

شرک، ظلم به انسانیّت است. زیرا که انسان دست خود را از دست خداوند برمى‏دارد و در دست نااهلان عاجز مى‏گذارد. «و انتم ظالمون»

تفسیر_نور

تبیان