شعرطنز قرص خواب

شعرطنز

قرص خواب

دست ازطلب ندارم تااینقدربخوابم

بگشای دربرویم تاپشت دربخوابم

درطول روزخوابم مانندجوحه چرتی

آیا شودکه یک شب مثل بشربخوابم؟

همواره دربیداری گل می خری برایم

یک بارهم عزیزم بالش بخربرایم

گفتی به روزگاری مهرت نشسته گفتم:

بیرون نمی توان کردامااگربخوابم

فرقی ندارد اصلا پهلو وطاقبازش

من حاضرم عزیزم حتی دمربخوابم

وقتی که مست خوابم باجمله های بی ربط

درچرت وپرت والفاظ مانندبیت فعلی

آنقدردرترافیک خوابیده ام دیگر دیگر

درراه می توانم مثل فنربخوابم

حتی اگرماشینی بامن کند تصادف

بعددوثانیه مکث روی سپربخوابم!

درسینماهمیشه وقتی که فیلم طنزاست

ششصدنفربخندندمن یک نفربخوابم

هروقت باردیدم بردوش باربرها

گفتم که کاش چون باربردوش باربربخوابم

مگشای تربم رابعدازوفات ومنگر

تاادرون قبرم من بیشتربخوابم

هردکتری که رفتم جزوحشتم نیفزود

هفتادوشش پرستاررفتند ور بخوابم

وقتی که نیمه شب یک بیت شعرنویسم

صدبارمیروم تا روی اثربخوابم

تاصبح می تونم دروصف خواب گفتن

نزدیک شش صبح است بایددگربخوابم

ارسالی مهدی استادحمید

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.